بحث کاربر:Alborz Fallah

بایگانی‌های گذشته:

بحث کاربر:Alborz Fallah/بایگانی ۱

بحث کاربر:Alborz Fallah/بایگانی ٢

بحث کاربر:Alborz Fallah/بایگانی ٣


سلماس[ویرایش]

سلام، درباره سلماس جستجو می‌کردم به این پیوند متعلق به وبسایت شهرداری سلماس رسیدم، تمامی ادعاهای پانترکی را دارد، از جمله ترک بودن سومریان و اشکانیان! گفتم شاید برای شما هم جالب باشد.Farvartish (بحث) ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۲۷ (UTC)پاسخ

سلام. کمبود اطلاعات چیز عجیبی نیست: اصلاً اصل مشکل ما همین بی سوادی است. مطمئن باشید یک فرد کم اطلاعاتی مسئول IT شهرداری شده است (که معمولاً در شهرهای کوچک پسرخاله یکی از اعضای شورای شهر می‌باشد !) و چونکه نسبت به مطلبی که قرار شده بنویسد هیچ اطلاعاتی نداشته، آمده هرچه که در اینترنت پیدا کرده گذاشته روی سایت شهرداری! نویسنده را هم مثلاً ذکر کرده یعنی «توحید ملک زا» نوشته که در اصل توحید ملک‌زاده دیلمقانی است و ایشان از کسانی است که در ترکیه درس خوانده است. اصولاً دانشجویان ایرانی در ترکیه خواه ناخواه طعمه گروههای پانترکی در دانشگاهها قرار می‌گیرند و مثلاً خود جواد هیئت هم در زمان جنگ بعلت کمبود منابع مالی بجای اروپا به ترکیه اعزام شده بود. معمولاً این افراد مانند هیئت و زهتابی و امثالهم ادعای تحصیلکردی دارند اما چنته ایشان - حتی در زمینه تخصصی خودشان هم - خیلی خالی است. هیئت خودش را خیلی باسواد قلمداد می‌کرد و طوری ادعا می‌نمود که انگار بارنارد حقش را خورده، اما در واقع در آن بیمارستان شهربانی که بود، چند سگ بیچاره را مثله کرده بود که هیچ نتیجه‌ای هم نداشت و چند ساعت بعد سگهای بیچاره تلف شده بودند! کل جراح طراز اول قلب، همین جراح عمومی بیمارستان شهربانی بود که به اتکای پدرش که با دستگاه خوب بود وارد آن شده بود: نه مدرکی در جراحی قلب، نه دریغ از یک کاغذ یک برگی تحقیق و بدتر از آن دریغ از یک مریض راضی در بیمارستان شهربانی نه از عمل پیوند قلب، بلکه از عمل بواسیر و آپاندیسیت و ... این جناب زلزله شناس کبیر هم - مثل خودم که رطب خورده منع رطب کی کند! - فقط علاقمند تاریخ هستند و در تاریخ هیچ تخصص و مدرکی ندارند؛ نوشته‌های ایشان هم منبع معتبر حساب نمی‌شوند. البته این بی اطلاعی‌ها را عذر بنه، چونکه خیلی‌ها ره حقیقت ندیدند و ره افسانه زدند: مگر کم هستند معتقدین به وصیت نامه کوروش بزرگ و نامه یزدگرد به پیامبر و نژاد پاکِ نیست -در-جهان! انشالله خداوند ملت ایران را دانا و دانشمند سازد ... --Alborz Fallah (بحث) ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۵۹ (UTC)پاسخ
حق با شماست، وقتی که این جراح طراز اول قلب حکومت ایران را بازی داده: «در آن زمان عده‌ای مانند شادروان عنایت الله رضا به درستی تاکید می‌کردند که ایران نباید این جمهوری را به آسم جمهوری آذربایجان به رسمیت بشناسد ولی عده‌ای نیز مانند مرحوم دکتر جواد هیئت که طرف مشورت بود گفتند که این جمهوری یک سیب رسیده اسلامی است و ما باید به رسمیت بشناسیم و این بزرگترین اشتباه جمهوری اسلامی بود که این کشور را با نام آذربایجان به رسمیت شناخت.» از یک مسئول فناوری اطلاعات یک شهر کوچک چه انتظاری می‌توان داشت. Farvartish (بحث) ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۳:۲۶ (UTC)پاسخ
@Farvartish: به به! چشم‌مان روشن. فردوسی را هم که از سلماس بیرون کردند. گویا انشالله گربه است که امثال بنده می‌گویند فایده‌ای ندارد. تصحیح می‌کنم، نه خیر از سر بیسوادی صرف ننوشته است، بلکه غرض و مرض داشته است.--Alborz Fallah (بحث) ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۰۹ (UTC)پاسخ

آشوریان و آذربایجان غربی در جنگ جهانی اول[ویرایش]

سلام دکتر؛ سؤال بنده ربطی به ویکیفا ندارد صرفاً به جهت همزبانی اینجا می‌پرسم، شما چه نامی را برای مقاله فوق در ویکی انگ برمیگزینید؟ Saməkبحث‍ ‏۲۶ آوریل ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۴۹ (UTC)پاسخ

سلام! راستش در ویکی فارسی هم نام فعلی قطعاً معلوم نیست که نام درستی باشد، چه برسد به ویکی انگلیسی. اولش نام آن مقاله جیلولوق بود. این نام از یک سو جانبدارانه بنظر می‌رسید و از سوی دیگر خیلی معنی واضحی نداشت. شاید اگر می‌گفتند فتنه جیلوها قابل درک‌تر بود. اما واژه فتنه بار طرفدارانه دارد. گرچه احتیاج به فکر کردن بیشتری دارد، اما سرانگشتی شاید عنوان Atrocities in Iranian Azerbaijan (WWI) عنوان بدی نباشد. حالا دیپلوماسی آن بماند ... --Alborz Fallah (بحث) ‏۲۶ آوریل ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۱۷ (UTC)پاسخ
این WWI یعنی چه؟ مربوط به زمان هست؟ Saməkبحث‍ ‏۲۶ آوریل ۲۰۱۵، ساعت ۱۱:۱۲ (UTC)پاسخ
یعنی World War I دیگه. البته برای انگلیسی زبانها آشنا است. اینکه در عنوان باشد مخفف را کاربردی‌تر می‌کند. --Alborz Fallah (بحث) ‏۲۶ آوریل ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۴۷ (UTC)پاسخ
سلام؛ می‌توانید یک منبعی معرفی کنید تماماً بخش کابینه وزرای یک ساله حکومت پیشه‌وری را توصیف کرده باشد؟ مثلاً چه شخصیت‌هایی علاوه بر وزارت صاحب مسندهای بزرگی نظیر رئیس ستاد ارتش حکومت خودمختار شدند؟ این رده به چندتا به صورت محدود اشارکی کرده است. Saməkبحث‍ ‏۴ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۵۲ (UTC)پاسخ
سلام یک کتاب دارم که دقیقاً موضوع کتابش همین است اما معروف نیست. یک معلم تبریزی آنرا نوشته و فکر کنم که خودم هم از تبریز خریدمش. اما اشکالش این است که تیراژش خیلی پایین است و فکر کنم برای استناد بتوان به آن استناد کرد (فکر کنم زیر هزارتا تیراژش باشد). اگر خواستید شنبه (پس فردا) کتاب را در کتابخانه پیدا می‌کنم و دقیقاً می‌نویسم. رئیسهای ستاد ارتش را هم دارد. حتی اگر احتیاج به استناد هم داشته باشید ارجاع‌ها را خوب آورده است. از اینکه نظر من را می‌پرسید سپاسگذارم. متشکرم. Alborz Fallah (بحث) ‏۴ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۳۵ (UTC)پاسخ
من می‌خواستم به صورت مقالات خرد اشخاص کابینه پیشه‌وری را در ویکی انگ و فا درست کنم. اگر فراتر از نام اشخاص اطلاعاتی دیگر از زندگی نامه آنان هرچند به صورت خرد به دست آوردید خوشحال می‌شوم در اختیارم بگذارید.
یک سؤال دیگر اینکه) تقسیم بندی سیاسی-جغرافیایی شهرهای این حکومت در دوران حیاتش چگونه بود؟ کلاً اینگونه به شما زحمت داده می‌شود هرچه در نت گشتم منبعی آنلاین نیافتم.
خارج از گود) در حال حاضر شما پیشنهاد می‌دهید چه شخصیت مهمی از بین آذربایجانی‌ها در ویکی انگلیسی مقاله ندارد که ما مقداری رویش کار کنیم و مقاله‌اش را هرچند خرد بسازیم؟ Saməkبحث‍ ‏۴ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۳۱ (UTC)پاسخ
فکر خیلی خوبی است و حتماً اگر انجامش دهید خوب خواهد بود؛ و بله کتابی که بالا اشاره کردم اطلاعات زیادی هم در مورد سوابق تک تک افراد داده است؛ و خیلی هم خواندنی است. مثلاً اینکه غلام یحیی مال آنطرف آب بوده و یا اینکه خود پیشه‌وری یک برادر دندانپزشک عضو ارتش سرخ داشته است و اینکه آقای پادگان پس از فرقه هم در تبریز مانده بوده و حتی کتاب هم منتشر کرده بوده است و مانند اینها. تقسیم بندی جغرافیایی را هم حدس می‌زنم که برای چه می‌پرسید. ارومیه جزو حکومت کرد مهاباد نبوده و جرو حکومت تبریز بوده. سنندج هم جزو مهاباد نبوده و ارتباط آن با بعضی از ایلها مثل ایل منگور هیچوقت خوب نشده بوده. از آنطرف بر سر زنجان کشمکش وجود داشته و یک زمانی جزو حکومت تبریز بوده و یک زمانی نبوده است. ذوالفقاریها از محالفان درجه یک حکومت تبریز بوده‌اند و اصلاً برای خودشان پرچم و چریک داشته‌اند که پس از برافتادن فرقه بیشتر کشت و کشتار را این محلی‌ها بر ضد مهاجرها انجام داده بودند. حتی منابع چپ مثلاً در کتاب گذشته چراغ آینده است - که مرجع کمونیستها است - ادعا کرده بودند که ارتش مخصوصاً در قفلانکوه توقف کرده بوده تا محلی‌ها از فرقه کشتار کنند و هم در مهاباد و هم در تبریز وقتی که ارتش آمده بوده به نوعی به داد باقیمانده فرقه رسیده بوده بوده است. در مورد خارج از گود هم آذربایجان دریای شخصیتها است و یکی دوتا نیست. آنهایی که مقاله ندارند خیلی زیاد هستند. همین اقبال السلطنه ماکویی به این مهمی مقاله ندارد که یک سال است برایش مقاله جمع می‌کنم و آنقدر زیاد شده است که جرات و فرصت نمی‌کنم برایش مقاله بنویسم. عجیب است که عباسقلی باکیخانوف در ویکی فارسی مقاله ندارد! و مثل این زیاد است --Alborz Fallah (بحث) ‏۵ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۳۵ (UTC)پاسخ
راستش هدفم از آن تقسیم بندی ارومیه نبود؛ بلکه مثلاً حکومت پیشه‌وری به چند استان یا ولایت یا ناحیه تقسیم شد، آیا علاوه بر آستارا؛ تالش نیز جزء حکومت بود؟ سعی می‌کنم با آنها که آشنایی نصفونیمه‌ای هستند را بسازم یک چندتایی را اخیراً اینجا فهرست کرده‌ام فقط مشکل ما این منابع هستند که متأسفانه خیلی سخت گیر می‌آوریم-موفق باشید- Saməkبحث‍ ‏۵ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۳۰ (UTC)پاسخ
سلام دوباره. شنبه شد و إذا وَعَدَ وَفی. تقسیم بندی به زیرگروه‌ها را نمیدانم، اما به احتمال زیاد آستارا و تالش جزو فرقه نبوده است. همین کتاب (ابراهیم ناصحی) که گفتم در مورد وزیرهای فرقه نوشته، در مورد اوضاع در هر شهر هم مطلب دارد که آستارا جزو آنها نیست، خودم هم نشنیدم که آستارا سابقه فرقه‌ای داشته باشد و هنگام فرار فرقه هم گذشتن از مرز آستارا ثبت نشده است. به هرحال این کتاب برای مقصود شما بد نیست: غائله آذربایجان در رهگذر تاریخ و چهره پیشه‌وری در آئینه فرقه دموکرات. نویسنده ابراهیم ناصحی.انتشارات ستوده (تبریز). چاپ اول ۱۳۸۵. شابک: ۹۶۴–۷۶۴۴–۷۵–۲ (بخاطر مسائل تایپی ممکن است در صفحه برعکس نمایش داده شود درست آن از سمت چپ به راست اینست: نه شش چهار خط فاصله هفت شش چهارچهار خط فاصله هفتادوپنج خط فاصله دو ...). از صفحه ۱۸۶ اسم وزیرها را آورده تا صفحهٔ ۲۰۶. در مورد هریک هم اطلاعاتی داده است. صفحه ۱۴۰ وکلای مجلس آذربایجان را آورده و در ۱۴۸ هم اوضاع شهرهای مختلف را تا صفحهٔ ۱۵۳. در ضمن فکر می‌کنم که خاطرات دکتر نصرت‌الله جهانشاهلو هم کتاب بسیار بسیار عالی ای است. چندین انتشاراتی آنرا چاپ کرده‌اند اما آنی که من دارم مربوط به انتشارات سمرقند است که جمع‌آوری نادر پیمایی است و چاپ ۱۳۸۶ است. یک کتاب دیگر "گوشه‌های پنهان توطئه برای تجزیه مهاباد" است که پیمان حریقی و دکتر هوشنگ طالع نوشته‌اند که آنهم مال انتشارات سمرقند است. یک شماره فصلنامه گفتگو را هم بسیار جالب یافتم که شماره ۴۸ (اردیبهشت ۸۶) است و نویسندگان قدری مثل کاوه بیات و بهمنی قاجار در آن مطلب آورده‌اند. --Alborz Fallah (بحث) ‏۶ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۰۲ (UTC)پاسخ
دکتر گرامی؛ نمیدانم چه باعث شده بود که الان جواب شما را بخوانم، بگذریم از اینکه این کتاب را به بنده معرفی نمودید متشکرم، ولی هرچه در نت گشتم نتوانستم وبگاهی بیابم که بصورت آنلاین بتوانم خرید کنم، یا در موجودی ندارند یا ... شما وبگاه یا انتشارات مجازی سراغ دارید که این کتاب در لیست موجودی‌هایش باشد تا بتوانم به صورت آنلاین خریداری کنم؟
در مورد آستارا خیلی خوشحال می‌شوم نظر شما در رابطه با یک موضوغ بشنوم. اولاً چرا مابین سالهای ۱۳۱۹ تا ۱۳۳۹ آستارا توسط حکومت پهلوی به استان آذربایجان شرقی واگذار شد دلیل این رفت و برگشت را میدانید؟ چون می‌خواهم با علمجو مقاله آستارا را به خوبیدگی برسانم می‌تواند کمک گشا باشد. این زیر نظر داشتن آستارا توسط فرقه را در کتاب تاریخ جامع آستارا و حکام نمین خوانده‌ام؛ و نیز این شائبه زمانی قوی تر می‌شود که آستارا در هنگام تشکیل حکومت پیشه‌وری زیر نظر استان آذربایجان شرقی قرار داشته است. بعدش من چگونه می‌توانم از قسمت یدی اولر در مقاله آستارا استفاده کنم؟ -- Saməkبحث‍ ‏۱۴ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۴۶ (UTC)پاسخ
سلام! اولش هم گفتم که بعید میدانم کتاب راحت در دسترس باشد چونکه تیراژ آن پایین است. اگر راه دیگری نبود و مایل هم بودید بگویید نسخه خودم را پست کنم. جایی نخوانده‌ام اینکه انگیزه حکومت چه بوده که آستارا را به آذربایجان منتقل کرده است، اما می‌توانم حدس بزنم که چون آذربایجان به مرکزیت تبریز دیوانسالاری قویتری داشته، می‌خواسته‌اند که شهر مرزی و مرز را بهتر کنترل کنند تا شاید جلوی نفوذ را بگیرند. اصولاً در زمان پهلوی و جنگ سرد شدیداً از شوروی هراس داشته‌اند. در مورد قسمتی که در دست مغان به ایران منتقل شده نمدانم که آیا آنقدر اهمیت داشته باشد که در یک مقاله خوبیده از آن استفاده شود یا خیر، چونکه همینطوری اش هم مطلب در یک مقاله زیاد است و جا برای نوشتن کم خواهید آورد، اما به هرحال از بقیه هم بپرسید بد نیست. Alborz Fallah (بحث) ‏۱۵ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۵۷ (UTC)پاسخ
در مورد اینکه آستارا در زمان فرقه چه وضعی داشته این مقاله را پیدا کردم : فرقه دموکرات در آستارا Alborz Fallah (بحث) ‏۱۵ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۰۳ (UTC)پاسخ
اینهم بد نیست : نظر طرف مقابل و این یکی : نمایی از وضعیت Alborz Fallah (بحث) ‏۱۵ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۲۲ (UTC)پاسخ
و این : برای شمای کلی Alborz Fallah (بحث) ‏۱۵ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۴۸ (UTC)پاسخ
درود از اینکه دوباره وقتتان را در اختیار بنده قرار دادید، نمیخوام به جنابعالی زحمت بدم، به نظرتان در تبریز می‌شود این کتاب را گیر آورد؟ اگر می‌شود به علمجو می‌گویم اگر توانست برایم بفرستد وگرنه یکی از آشناهایمان که ماکویی هست الان در تبریز سکونت دارد به من گفته بود اگر کتابی در مورد مهندسی مکانیک خواستی رو من حساب کن، من روش در مورد این کتاب حساب می‌کنم:) ایکاش با این دو روش بتوانم حل کنم دیگر به شما زحمت ندهم. فقط بگویید از کدام کتابخانه و یا انتشاراتچی تبریز می‌توانم گیر بیاورم؟
در مورد این منبع که لطف کردین گذاشتین مطالبش ۹۹٪ از روی کتاب تاریخ جامع آستارا و حکام نمین نوشته شده است؛ و نیز کتاب مردان رشید آستارا. یک نکته انحرافی اینکه): رشیدسالارخان ساسانیان(سالار رشیدخان اشتباه هست) پدربزرگ پدربزرگ بنده می‌باشد که کتاب مردان رشید آستارا در وصف ایشان نوشته شده است. -- Saməkبحث‍ ‏۱۵ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۴۸ (UTC)پاسخ
Firudin İbrahimi گویا این شخص آستارایی بوده و دادستان کل حکومت پیشه‌وری که آیا شما در آن کتاب چنین شخصیتی را ملاحظه کرده‌اید؟ Saməkبحث‍ ‏۱۵ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۵۶ (UTC)پاسخ
از جهت نسبت برای من جالب بود :انشاالله که پایدار باشید. در مورد کتاب راستش اصلاً یادم نیست که کجا خریدمش! اما فکر می‌کنم که از یک نمایشگاه کتاب بود در داخل مقبرة الشعرا. اما الآن که بررسی می‌کنم فکر می‌کنم آقای ناصحی مطلبش را از نوشته‌های دکتر جهانشاه لو برداشته است و تقریباً متن کتاب آنجوری که من یادم می‌آید مثل این نوشته است که از روی کتاب دکتر جهانشاه لو برداشته شده است . سران فرقه دموکرات از زبان جهانشاهلو – معاون پیشه‌وری. جهانشاه لو بسیار معتبر است و هیچ انگیزه‌ای برای یک کلمه دروغ نوشتن نداشته است. احتمالاً سرشناسترین منتقد فرقه هم همین ایشان است. در مورد آقای فریدون ابراهیمی هم نوشته است، اما ننوشته که متولد آستارا بوده. هیچ منبعی هم که پیدا نشود در همان ویکی‌پدیای آذری می‌شود استناد کرد که نوشته است آستارایی بوده. کتاب آقای دکتر جهانشاهلو بارها تجدید چاپ شده است و حتماً در دسترس است. متن آن هم از وبلاگ ۲۱ آذر قابل استفاده است. --Alborz Fallah (بحث) ‏۱۵ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۰۸ (UTC)پاسخ
کمی جستجو کردم دیدم یک منبع معتبر هست که شرح حال رجال پهلوی: فریدون ابراهیمی نوشته خانم فاطمه معزی است. مجله: تاریخ معاصر ایران» تابستان ۱۳۸۷ - شماره ۴۶(۱۴ صفحه - از ۳۹ تا ۵۲). این پایگاه نورمگزواقعا عالی عالی است. فقط متأسفانه تازگیها پولکی شده است. دقیق نوشته است که فرزند میرزا غنی بوده و متولد آستارا --Alborz Fallah (بحث) ‏۱۵ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۲۳ (UTC)پاسخ
یعنی این: مقاله خانم معزی --Alborz Fallah (بحث) ‏۱۵ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۵۹ (UTC)پاسخ
پی دی اف آن اینجاست : پی دی اف که مقاله خیلی خوبی است. --Alborz Fallah (بحث) ‏۱۵ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۱۸ (UTC)پاسخ
Azərbaycan_Milli_Hökuməti#.C4.B0stinadlar با این اوصاف گویا کابینه حکومت همانند موردی باشد که در مقاله ویکی آذ نوشته شده‌است. همانها را به صورت جسته و گریخته در ویکی انگ گسترش می‌دهم تا آنجا که بتوانم میسازمش. بعدش به شما نشان میدم تا نظرتان را بگویید Template:Pishevari cabinet. راستی آن کتاب جناب جهانشاهلو را به صورت کامل یعنی نام کتاب و شابکش را به بنده بدهید تا از کتابخانه شهرمان یک پرس و جویی بکنم-عزت زیاد- Saməkبحث‍ ‏۱۵ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۵۶ (UTC)پاسخ
یا از مطالب این وبگاه می‌توانم بهره بگیرم؟ بهزاد بهزادی مصاحبه کرده است. خبرگزاری فارس هم بدک نیست. Saməkبحث‍ ‏۱۵ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۲۱:۲۴ (UTC)پاسخ
توصیه نمی‌کنم که از مصاحبه آقای بهزادی استفاده کنید چون که واضحاً دیدگاه طرفدارانه از فرقه دارد در وبگاه طرفدارانه و علیرغم اینکه فقط بعنوان سیاهه (لیست) وزرا از آن استفاده می‌خواهید بکنید، معارض پیدا خواهد کرد و وقت و همت شما را هدر خواهد داد. متن کتاب دکتر جهانشاه لو کلمه به کلمه آن لاین در http://21azar.blogsky.com/1390/08/29/post-7/ سران فرقه دموکرات از زبان جهانشاهلو – معاون پیشه‌وری قابل دسترسی است (البته در مورد اعضای کابینه) و اگر برای مابقی مطالب بخواهید یکی از چاپهای آن این است: نصرت‌الله جهانشاهلو. ما و بیگانگان، سرگذشت دکتر نصرت‌الله جهانشاهلو افشار. تهران: ورجاوند، ۱۳۸۰. شابک ‎۹۶۴−۹۳۳۹۰−۹−۴. گرچه انتشارات سمرقند هم منتشر کرده است. --Alborz Fallah (بحث) ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۰۷ (UTC)پاسخ
بر اساس این مطلب http://21azar.blogsky.com/1390/08/29/post-7/ سران فرقه دموکرات از زبان جهانشاهلو – معاون پیشه‌وری صادق پادگان دقیقاً چه پستی داشته است؟ یا مثلاً داداش تقی‌زاده در این نوشته چه کاره بوده؟ آیا این دو وزیری یا پست بلندبالایی در حکومت داشته‌اند، فقط می‌خواهم بدانم می‌توانم از این در کابینه پیشه‌وری به عنوان شخصیت برجسته استفاده کنم یا خیر. - Saməkبحث‍ ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۳۲ (UTC)پاسخ
نوشته که پادگان ابتدا معاون کمیته مرکزی بوده و با آقای قیامی وقتی که پیشه‌وری بعنوان رئیس دولت سرش گرم کارهای دیگر بوده او بعنوان رئیس فرقه عمل می‌کرده است. بعد از استعفاء پیشه‌وری هم مدتی رئیس فرقه بوده و در باکو دبیر اول حزب شده بوده است. بعداً روسها برکنارش کردند. داداش تقی‌زاده فکر کنم وزیر نبوده اما بعنوان افراد مهم فرقه می‌تواند بیاید. --Alborz Fallah (بحث) ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۴۵ (UTC)پاسخ
اگر زحمت كشيديد و مقاله درست كرديد ، آقا سليم آتاکشی‌اوف Ağasəlim Atakişiyev را هم فراموش نكنيد چونكه نه در ويكي انگليسي و نه فارسي آنچنان مطلبي در مورد او ديده نميشود اما همه كاره اصلي همان او بوده است . يعني وزير داخله جمهوري آذربايجان و رئيس واقعي فرقه. Alborz Fallah (بحث) ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۲۳ (UTC)پاسخ
Agasalim Atakishiyev ✓ - Saməkبحث‍ ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۲۲:۰۶ (UTC)پاسخ
محمود پناهیان كه وزير جنگ نبود؟ اين شخص كيست؟ وزير جنگ طبق منابع Ja'far Kavian مي باشد. Saməkبحث‍ ‏۱۷ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۱:۰۳ (UTC)پاسخ
پناهیان رئیس ستاد فرقه بوده . بعد از اینکه آتاکشی‌یف به شوروی برگشت ، همه کاره فرقه سرهنگ قلی اف (به ترکی آذربایجانی: Nuri Quliyev)شد ( قلی اف سرکنسول شوروی در تبریز بوده ) . قلی ایف بدنبال مذاکره در مسکو با قوام دستور داد که مجلس ملی آذربایجان تبدیل به مجلس ایالتی شود و بدنبال آن پیشه وری استعفا داد و رئیس فرقه ماند . سلام الله جاوید به جای او رئیس ایالت شد و مثل استاندار به قوام معرفی گشت . شاه هم یک خودرو به او هدیه داد و مقداری پول برای لوله کشی آب تبریز . پناهیان بدنبال این با شبستری و جاوید و پادگان به تهران آمدند و رزم آزا رسما به پناهیان دستور ابلاغ کرد . نتیجه اینکه بعد از تغییر نظر شوروی ، هم پیشه وری عوض شده ( باش وزیر ) و هم ظاهرا کاویان ( بالاجا وزیر ! ) . نه اینکه کاویان عوض شده باشد ، اما دیگر وزیر جنگ معنی نداشته و رئیس ستاد مطرح بوده . Alborz Fallah (بحث) ‏۲۱ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۱۲ (UTC)پاسخ
ببخشید ببخشید . تیمور قلی اف بوده و نه نوری قلی اف . نوری قلی اف کوچکتر از انی بوده که این چیزها ( فرقه ) را به دست او بسپارند . تیمور قلی اف جزو باند بریا بوده و خیلی هم کله گنده .(به روسی: Теймур Имам Кули оглы Кулиев) یعنی امام قلی تیمور اوقلی قلی یف (به ترکی آذربایجانی: Teymur İmanqulu oğlu Quliyev) این صفحه . --Alborz Fallah (بحث) ‏۲۱ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۲۶ (UTC)پاسخ
درود؛ مقداري از اشخاص كابينه را ساختم ولي براي بقيه مطلب به درد بخوري نتوانستم پيدا كنم يعني حداقل موارد مرتبط با بيوگرافي نظير تاريخ تولد و ... همين كه تاهمينجا وقتتان را در اختيار بنده قرار داديد مچكرم.-- Saməkبحث‍ ‏۲۱ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۲۹ (UTC)پاسخ
خواهش ميكنم .--Alborz Fallah (بحث) ‏۲۲ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۳۶ (UTC)پاسخ

چرا به راحتی حذف میکنید؟[ویرایش]

شما امیک های من مرتبط با بهائیت را که از هفته ی 46 2015 شروع شده بود سریعا پاک کردید. اگر با آن مخالفید نباید بلافاصله آمیک هارا حذف کنید صرفا باید نگرتان را در بخش بحث بنویسید .. تازمانی که موعد بررسی آمیک ها برسد و مدیریت نظرات رو بررسی کنه و بعد اگر صلاح دید اونهارو حذف کنه،، ویرایشات خود را خنثی کنید و نوشتار های من پیرامون آن را برگردانید .. اگر مخالفید با عجله امیک هارو حذف نکنید. باید راجع بهشون بحث بشه ،اگر صلاح بود ویرایش بشه و تغییراتی درش ایجاد بشه و بعد اگر باز هم ناسازگار بود جایگزین بشه.. ویرایشات را خنثی کنید تا امیک ها برگردند و در همان صفحه در این باره که ایا صلاح هست بمانند یا نه بحث میکنیم. MAX3000 (بحث) ‏۲۳ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۲۰ (UTC)پاسخ

با سلام . بنده به هيچ وجه با عجله تغيير ايجاد نكردم ؛ بلكه زمان زيادي در صفحه بحث عنوان را گذاشتم و كسي پاسخ نداد . حتي پيش از تغيير هم مدتي گذشت و نوشتم كه ميخواهم تغيير بدهم . اينكه مي فرماييد زمان بررسي آميك ها برسد و آن وقت مديريت بررسي كند ، حسب روال معمول و توصيه شده نيست . توصيه ميكنم اگر فكر ميكنيد آميكهاي مورد اشاره شايسته حذف نبودند ، يك به يك در صفحه بحث دلايل خود را مطرح كنيد تا به نتيجه برسيم . با سپاس ----Alborz Fallah (بحث) ‏۲۳ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۲۸ (UTC)پاسخ

یزدگرد یکم[ویرایش]

سلام بر شما. لطفاً با انتقادات خود،‌ ضعف مقاله یزدگرد یکم را برای من روشن کنید. ممنون. --A.berjis (بحث) ‏۲۶ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۴۵ (UTC)پاسخ

اگر شما با محتوای مقاله مشکلی ندارید، لطفاً‌ یک رای تائید به مقاله بدهید. مرسی. --A.berjis (بحث) ‏۳۰ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۴۱ (UTC)پاسخ

تاریخ گیلان[ویرایش]

ما در صفحه بحث تاریخ گیلان به مشکل برخوردیم. طبق تحقیقات من، اسم گیلان بعد از اسلام بوجود آمد،‌ درحالی که قبل از آن، ایرانیان دیگری به اسم کادوسی ها سکونت داشتند. شما لطفاً در این بحث شرکت کنید.--A.berjis (بحث) ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۳:۳۳ (UTC)پاسخ

بررسی[ویرایش]

درود؛ این همان جریان جیلوهاست؟ -- Saməkبحث‍ ‏۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۱:۲۶ (UTC)پاسخ

سلام. دقیقاً همان جریان جیلوها نیست. اما به آن مربوط است. آندرانیک رسماً یک قسمت از قشون متفقین بوده است و حقوق و درجه رسمی داشته است. کما اینکه آغا پطرس هم عضو ارتش فرانسه محسوب می‌شده است. آندرانیک در جنگ زنگه زور هم با آذربایجانیها دست داشته است. از طرف دیگر ارتش اسلام نوری پاشا هم تمایلات پانترکی داشته که پشت برادری اسلامی پنهانش می‌کرده است. در جنگ خوی، ظاهراً عثمانیها ناامید از دفاع بوده‌اند اما محلیها توانستند جلوی یکپارچه شدن جیلوها از جنوب و دواطلبهای ارمنی از شمال را بگیرند. مقاله احتیاج به تغییر لحن و توضیح شرایط دارد و ارامنه بصورت مستقل در صدد حمله به خوی نبوده‌اند و در قاب حملات متفقین باید دیده شود. از سوی دیگر هم عثمانیها با ایجاد ارتش اسلام در صدد جبران مناطق از دست داده در غرب بودند و می‌خواستند با باز کردن راه به شرق، با جمهوری آذربایجان و قزاقزستان و دیگر مناطق ترک نشین آسیانه میانه وصل شوند. --Alborz Fallah (بحث) ‏۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۲۹ (UTC)پاسخ
یادم رفت بگویم که عنوان داشناک در صفحه اصلاً درست نیست. درست است که آندرانیک عضو داشناکسیون بوده، اما قشون داوطلب ارمنی، اصلاً مستقل عمل نمی‌کرده و کل قشون را نمی‌توان داشناک دانست. --Alborz Fallah (بحث) ‏۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۳۴ (UTC)پاسخ
۱)زمینه کاری بنده ساخت مقالاتی چون جیلوها نیست، ولی از اینکه چنین رخدادی مقاله‌ای در ویکی انگ نداره مقداری مرا آزار می‌دهد ولی از شما دوباره کمک می‌خواهم، من اگر بخوام در ۱ الی ۲ پاراگراف این حادثه را در ویکی انگلیسی بنویسم، شما کدام منابع را به بنده توصیه می‌کنید؟ آیا منبع برخط و یا آکادمیک دیگری نیز وجود دارد که در مقاله استفاده نشده ولی شما به بنده بگویید؟ تعجب می‌کنم که چطور شده در ویکی جمهوری آذربایجان مقاله ندارد!- Saməkبحث‍ ‏۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۳۵ (UTC)پاسخ
2)Sarab Khanate را مشاهده فرمایید، این مربوط به همان دورانی می‌شود که خاناتی تحت عنوان خانات ایروان، باکو، تالش و... در قفقاز تشکیل شده بود زیرنظر افشاریه؟ یعی همچین خاناتی در آذربایجان خودمون نیز وجود داشت؟ اینم هست واسه تبریز، الباقی خانات نظیر زنجان، اردبیل، خوی، ارومیه، مرند، خلخال نیز در ویکی‌های روسی، آذربایجانی و ترکی مقاله دارند. اگر تأیید کنید اینها را خواهم ساخت-- Saməkبحث‍ ‏۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۴۲ (UTC)پاسخ
با سپاس. کلاً چونکه در آن زمان خاص تنها مسیونرها بودند که در این نقطه [دور افتاده] دنیا فعالیت می‌کرده‌اند قسمت اعظم منابع خارجی ای که بنده سرچ کردم به قتل‌عام آشوریان پرداخته‌اند و نه اینکه ایشان فعالیت بر علیه جمعیت بومی داشته‌اند. اتفاقاً جستجوی زیادی کردم. جالب است که این جناب شِد بسیار مدعی انساندوستی هم بوده و نوه نتیجه‌های ایشان برعکس کسروی را متهم می‌کنند که بیخود نوشته است. به هرحال، اگر دنبال منبع برای داستان جیلوها به انگلیسی می‌گردید پیشنهاد می‌کنم عنوان William Ambrose Shedd + Kasravi را سرچ کنید: هم کتاب دارد در گوگل بوک و هم پی دی اف دارد. در مورد خان نشین سراب و تبریز و غیره، که بعضی در زمان افشاریه هم تأسیس نشده بوده و حتی شاید قدیمی تر باشد، کلاً توجه کنید که بنا به ضروریات حکومتی قدیم مثل نبود راه و وسایل نقلیه و ابزار تولید، همیشه حکومتهای فئودالی وجود داشته است، فقط وقتی که حکومت مرکزی ضعیف می‌شده اینها ادعای استقلال می‌کرده‌اند و به مجرد قوت گرفتن حکومت مرکزی تبدیل می‌شده‌اند به بیگلربیگی و والی. بنا بر این خان تا دلت بخواهد در هر سوراخی پیدا می‌شده است، فقط پررنگ کردن این خانها مخصوصاً در دوره ضعف حکومت مرکزی از سرنگونی صفویه تا قاجاریه که تنها دو پادشاه مقتدر داشته است (کریم خان زند و نادرشاه افشار) در تاریخنگاری روس - باکوی، برای نشان دادن استقلال ایشان است. در صورتی که اینطور نبوده و در واقع تمام آن خاناتی که خودشان را قزلباش خطاب می‌کرده‌اند در اصل کمابیش وابستگی به ایران داشته‌اند، با توجه به اینکه هروقت حکومت ضعیف می‌شده حالت استقلال حکومتی (ونه جدایی خواهی) داشته‌اند. باز مثلاً جالب است که آزادخان افغان که افغان بوده است سالها در تبریز خان بوده و اینکه بخواهیم استقلال ملی لحاظ کنیم واقعی نیست. توصیه اینست که اگر مقاله می‌نویسید، خان نشین را مثلاً خانهای سراب و یا شقاقی‌های سراب و امثال آن بیاورید. با سپاس Alborz Fallah (بحث) ‏۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۰۳ (UTC)پاسخ
اینارو که سرچ کردم تماماً فیلتر بودند، بی‌خیال شدم. دوباره همان Khanates of the Iranian Azerbaijan را سعی می‌کنم مقداری مطالعه کرده و خاناتش را گسترش دهم. یک سؤال دیگر، نمایندگان مجلس قبل از انقلاب مثلاً از حوزه انتخابیه شهرهایی نظیر تبریز و ... رو از کجا میتونم پیدا کنم. -- Saməkبحث‍ ‏۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۵۴ (UTC)پاسخ
فکر کنم کتابی که این لیست را از روی آن اسکن کرده‌اند بدرد بخورد (حداقل چند دوره را هم دارد) : اینجا --Alborz Fallah (بحث) ‏۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۱۸ (UTC)پاسخ
درود، معتبر هست؟-- Saməkبحث‍ ‏۱ سپتامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۲۴ (UTC)پاسخ
سامك جان ، خود سايت احتياج به عضويت دارد و مرا راه نداد . احتمالا گفتگوي "می دانستید بیشتر ما ایرانی ها از نژاد آریایی نیستیم؟!" در سايت http://gtalk.ir/post1630551.html شما را به پرسش در اين مورد ترغيب كرده باشد . اين داستان استفاده ( سو استفاده ! ) از ژنتيك براي اثبات نظر خود چند سال است كه ما را مشغول كرده . دي ان اي ميتوكندري و هاپلوتيپ هاي تغيير نكرده واي كروموزوم لزوما به معني شناسايي پدر و مادر يك جمعيت نيستند چونكه اصلا يك جمعيت يك گروه سوا بعنوان مادر و سوا بعنوان پدر ندارد ، بلكه تنها اصطلاح هستند براي نشان دادن ارتباط بين گروه هاي جمعيتي . اينكه آن بابا اينطور فهميده است كه r1a يعني آريايي خيلي فهم بد و اشتباهي است از يك ماركر كروموزوم ايگرگ . اصلا ماركرهاي ژنتيك ربطي به گروه هاي زباني ندارد عين اينست كه 15 يورو رابا 20 دينار جمع كنند بگويند 35 تا پول دارم !! به هر حال ، وابستگي جمعيتي ايرانيان با همديگر در هاپلوگروپ G-M285 است . البته خيال شما را راحت كنم كه اين نه لولوبي ها و نه آريايي ها و نه عيلامي ها است . صرفا صحراي ايران ( كوير لوت و نمك ) مانع جابجايي شرقي غربي بزرگ بوده و كوهستانها هم ( البرز و زاگرس ) مانع جابجايي بزرگ جمعيتي . نه در ايران ، نه در هيچ كجاي ديگر نژاد آريا ، نژاد عرب و نژاد ترك وجود ندارد . گروههاي زباني داريم نه نژادي . البته جمعيت ايران با هم همبستگي ژنتيكي دارند ولي انطباقي با گروه هاي زباني ترك و عرب و ايراني زبان نشان نمي دهد . --Alborz Fallah (بحث) ‏۱ سپتامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۱۵ (UTC)پاسخ
اون مقاله مقاله معتبری است اما بزرگترین اشتباهی که چند سالی است رایج شده است این است که هاپلوگروپها را با گروههای قومی و زبانی یکسان فرض کرده‌اند. برای نمونه R1a بسیار قدیمیتر از گروههای زبانی ایرانی و ترکی است. در نتیجه الزاما مارکر یک گروه خاص نیست. با فرض آریایی بودن r1a گروههایی مانند قرقیزها در آسیای میانه از ایرانیان ایرانی‌ترند! همچنین اون کسی که در تالار gtalks.ir مشغول اظهار فضل است یک کردگرای افراطی است که تفسیرهای خاص خودش را از تاریخ و ژنتیک را در هم آمیخته است و نتیجه گیریهایی نادرستی کرده است. طرف نوشته J عربی-سامی است. با این فرض که بیشتر آذری‌ها (چون J در بین قوم آذری بسیار بالا است) یا خود کردها و اهالی غرب ایران و مردمان ترکیه که همه از بیخ عرب هستند! J موجود در فلات مارکر آسیای غربی است و متعلق به بین النهرین و به اصطلاح خاور نزدیک. با استدلالهای آن طرف در پستهایش کردها هر چیزی هستند غیر از ایرانی. تازه طرف رفته همان داستان خیالی آریایی = بور و سفید اروپایی را تکرار کرده است و من نمیدونم چجوری به این نتیجه رسیده که پارسیان باستان پسرعموهای اسلاوها بوده‌اند! هیچ ارتباطی بین ایرانیان باستان و اسلاوها وجود ندارد. تنها ارتباط داشتن نیای مشترک زبانی در دو سه هزار سال پیش از ظهور اقوام ایرانی زبان است. آن هم فقط زبانی و نه الزامن ژنتیکی. شیاهت و نزدیکی ژنتیکی ایرانیان مانند بقیه اهالی آسیای غربی است. اون مقدار ژنی هم که از آسیای میانه وارد ایران شده است به این معنی نیست که مثلن اهالی شرق ایران از اهالی غرب ایران ایرانیتر یا حتی ترکترند! چه بسا وجود انبوه مارکر G در بین ایرانیان این رو نشون میده که ایرانیان باستان و امروزی به گرجی‌ها بسیار نزدیکتر بوده‌اند تا مهاجمان آسیای میانه. بعد هم مهم این است که چه کسی فرهنگ رو زنده نگه داشته است. الان منظومه حیدربابای شهریار (که از لحاظ ژنتیکی ترک نیست) ارزشمندتره یا ژنهای ازبکها؟ الان پشتونهای r1a ضدایرانی میراثدار فرهنگ ایران زمین هستند یا ایرانیان؟ --124.212.160.217 ‏۱ سپتامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۰۸ (UTC)پاسخ
چون نيك نظر كرد ، پر خويش در آن ديد . اين همه گفتيم كه نظر دكتر اشرفيان را اينطور نفهميد كه خوشاوندي ايرانيان نژاد بازي است و آنهم نژاد آريا بازي كه حتي متهم هم شديم . نتيجه اش هم اين ! يادم هست كه آقاي خداداد رضاخاني همان وقت ( هفت هشت سال قبل ) مي گفت كه همان هندو اروپايي هاي اوليه هم احتمالا يك خصلت نژادي نداشته اند چونكه قرنها طول كشيده بوده تا از نياخاك خودشان تا ايران امروز مهاجرت كنند و مثلا پانصد سال كاملا زمان خوبي است كه يك مجموعه باشند نه خالص . تازه اگر فرض كنيم همان اولش هم يكدست بوده اند - كه نبوده اند ! - اين داستان نژاد بازي ديگر چه مزخرفي است و جطور در كله اينها رفته خدا مي داند !--Alborz Fallah (بحث) ‏۱ سپتامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۰۲ (UTC)پاسخ
الان با نظر بالایی من موافقید یا مخالف؟ این بازی با ژن‌ها و مارکرها چند سالی است که مد شده است. حتی کار به زنده کردن اصطلاحاتی نژادی چون نوردیک و آلپاین و ... رسیده است. جالب است که پیشروان چنین ادعاهایی در منطقه ما کسانی هستند (منظورم ترکان ترکیه هستند) که خودشان از لحاظ ژنتیکی حاصل چندین گروه مختلف در طول هزاران سال هستند. حتی فکر می‌کنم بعضی از اعضای آن باند به زبان فارسی هم مسلط هستند و مشغول فعالیت در سطح وب ایرانی. یکی از اهدافشان هم رنگ و بوی علمی دادن به ادعاهایشان (مثلن نژاد تورانی!) و پخش و گسترش آن از طریق جاهایی مانند ویکیپدیا است. این یک پروژه است و هدفش هم ایجاد خودباختگی و از خودبیگانگی در بین ایرانیان است. متاسفانه در دام انداختن و گرفتار کردن مردم جامعه ما آسان است. اگر شما خیلی نگرانید که این بازی شوخی شوخی جدی نشود، بهتر است به ویکی انگلیسی سری بزنید و ببینید که چند کاربر ایرانی و غیرایرانی به آسانی آب خوردن در حال خط کشی بین همه مردمی هستند که روزی متعلق به ایران فرهنگی یعنی ایران زمین بوده‌اند. الان کار به جایی رسیده است که طرف از افغانستان اومده و در صفحه بحث مولانا در همین ویکی فارسی هویت ماها رو قلابی و پشتونستان را کانون تمدن معرفی کرده است! شما هم چه خوشت بیاد چه خوشت نیاد، باندها و کاربرانی در ویکی انگلیسی هستند که دنبال همین چیزها هستند. به باور من و شما، حقایق تاریخی و قومی و فرهنگی هم کاری ندارند. برای نمونه و چه بشود که یکی مثل این کاربر پیدا شود و نذاره هر چرندی گسترش پیدا کنه. این قصه سر دراز دارد و همانطوری که پیش از این در صفحه بحث شما گفتم، هدف تخریب، تاراج و دزدی هویت فرهنگی و تاریخی ایرانیان از طریق هر ابزاری (در این مورد خاص ژن بازی) است که خب از نظر شخص شما مشکلی نیست و باید بگذاریم دلشان خوش باشد. --61.197.83.251 ‏۲ سپتامبر ۲۰۱۵، ساعت ۰۴:۴۲ (UTC)پاسخ

داگ ولرDoug Weller ايراني نيست ، اما خودش را پايبند به منطق نگه مي دارد . ژن و ماركرهاي ژنتيك ربطي به ملت هاي امروزي پيدا نميكنند . براي ايران ، داده ها نه بر له وجود ملت تاريخي ايران است و نه عليه . در ويكي هم جنگ ديدگاهها بوده و خواهد بود . اصل ، تكيه به منطق و فكر صحيح است . Alborz Fallah (بحث) ‏۴ سپتامبر ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۴۰ (UTC)پاسخ

من هم نگفتم طرف ایرانیه. اصلن دقت نکردید. منظورم این بود که اگه چنین کاربرانی نباشند، فاتحه مقاله‌های مربوط به ایران در عرض کمتر از شش ماه خوانده می‌شود. شما به قضیه خیلی خوشبینانه نگاه می‌کنید. اون باندی که تمرکزش روی تخریب و ایران‌زدایی است، حداقل از سال 2006 در ویکی فعال است. متوقف هم نمیشوند. مقاله قدیمی کاوه فرخ درباره ویکی را بخوانید تا ببینید چطور عناصر اروپایی ضدایرانی، پانعربها و پانترکان به صورت حساب شده روی مقاله ها کار میکنند. برای نمونه صفحه long-term abuse این فرد یکی از کسانی است که به باور خود ادمینهای ویکی انگلیسی و کاربرانی که شناساییش کرده‌اند، هنوز چندین حساب فعال و غیرفعال دارد (به احتمال زیاد بالای 100 اکانت). هنوز که هنوزه مشغول جعل و تحریف و دستکاری است و حوزه کاریش هم هر چیزی است که مربوط به ایران باشد. یارو کاملن هدفدار کار میکنه و دست از سر ویکی برنخواهد داشت. کارشون رو هم جوری پیش میبرند که یا کاربران دیگر حساس نشوند و یا در صورت امکان چند نفر را همنوا کنند. با کارای همین یارو و گروهکش در صفحه بحث مولوی یارو هندیه/پاکستانیه و یکی دوتای دیگه کاسه داغتر از آش شده بودند که فاتحه مقاله را بخوانند. مقاله مولوی یک بهانه است. هدف بزرگسازی و تاریخسازی فرهنگی باستانی برای ترکان و تحقیر ایرانیان و به طور خاص پارسی‌زبانان است. اظهار فضل این پانترک و تورانیست قهار را در این چند کامنت بخوانید. نمردیم و فهمیدیم تمدن ایران و زبان فارسی هم از دستاوردهای بیابانگردان گبی و قبچاق است! اینا دنبال هر دستاویزی هستند. --126.94.62.56 ‏۴ سپتامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۵۶ (UTC)پاسخ
ممكن است كه صورت خوشي نداشته باشد صفحه گفتگو تبديل به مكاتبه شخصي شود . اگر يك پست الكترونيك به نشاني بنده در ياهو aft19701357 بزنيد خدمت شما عرض خواهم كرد كه ... Alborz Fallah (بحث) ‏۷ سپتامبر ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۵۰ (UTC)پاسخ

وقتی کیفیت مقاله‌ها را با منابع نامعتبر خدشه‌دار می‌کنند[ویرایش]

درود. امکانش هست یه دستی بر سر و روی ترک‌های خراسان و زبان ترکی خراسانی بکشید. متأسفانه کاربری با استناد به انبوهی از کتاب‌های نامعتبر، غیرعلمی و نادانشگاهی به صورت فله‌ای محتوای هر دو مقاله را دستکاری کرده است. مثلن جمله ایرانیکا را تحریف کرده است و یا از پانترکانی چون جواد هیئت و صدیق و هزار و یک فرد ناشناس نقل قول کرده است و مثلن برای جمعیت‌شناسی استفاده کرده است. دوست گرامی، باور کنید چنین ویرایش‌هایی فقط ارزش و اعتبار ویکی را زیر سؤال می‌برند. متأسفانه مقاله‌های مربوط به اقوام ایرانی چه در ویکی فارسی و چه در ویکی انگلیسی بازیچه دست چند نفر شده‌اند که انگار مقاله ارث پدرشان است و مشغول مانور دادن هستند. یک نمونه جالب ایشون هستند که کمر به زدودن نام ایران و پارسی از همسایگان شرقی، شبه قاره و کشورهای آسیای میانه بسته‌اند. اکثر ویرایش‌هایش بد نیست اما تصور می‌کنم ایشون آذربایجانی پان ایرانیست با محوریت ایران و قفقاز هستند. حدس می‌زنم از خاندان قجر باشه. بسیار تلاش می‌کند که هرگونه ارتباط بین افغانستان و تاجیکستان را با ایران حذف و یا کمرنگ کند. در عوض ویرایش‌های بسیار غیرواقعی در مقاله‌های عثمانی و قفقاز انجام می‌دهد. --89.165.97.128 ‏۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۲۱ (UTC)پاسخ

اتفاقا ویرایشهای ایشان (لوئیس آراگون) را زیاد بررسی کردم، چونکه ظاهراً علاقه مشترک با بنده دارند. من که ویرایش بدی ندیدم. اگر زحمت نیست دقیق تر بگویید کدام ویرایش ایشان را می‌گویید که بد است؟ سپاس --Alborz Fallah (بحث) ‏۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۴۱ (UTC)پاسخ
در مورد آقای هیئت هم بگویم که در زمینه زبانشناسی قابل مطرح شدن بعنوان منبع هستند. من به شخصه اگر حرف منبع دار باشد، از شخص شیطان رجیم هم قبول می‌کنم، چه برسد به ایشان که در زمینه زبانشناسی مطلبی گفته است (البته استناد پانترکان را حداقل سه بار چک می‌کنم چونکه بسیاری از ایشان منابع را صادقانه مطرح نمی‌کنند !!) --Alborz Fallah (بحث) ‏۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۴۷ (UTC)پاسخ
هیئت نه زبانشناس است، نه تاریخدان و قوم شناس. شاید بعضی از دیدگاههایش مورد تأیید منابع معتبر باشند اما ارجاع دادن به نوشته‌هایش کاربردی ندارد. برتری دادن دیدگاههای امثال هیئت و صدیق بر منابعی چون ایرانیکا، ترکشناسان و زبانشناسان برجسته، کاری در حد وبلاگ و فیسبوک است. جعل و تحریف آشکار در همان بخش آغازین مقاله ترک‌های خراسان شروع شده است. ایرانیکا کل جمعیت گویشوران و یا این قوم را در ایران و کشورهای همسایه یک میلیون برآورد کرده است. حضرات یک میلیون ایرانیکا را برای ایران برداشته‌اند و بعد یک جمعیت چندمیلیونی برای اون بخش ایران و همسایگان ساخته‌اند! امیدوارم جناب فرورتیش زودتر برگردند و مقاله‌های فوق را از منجلابی که در آن افتاده‌اند نجات دهند. من از این همه بزرگنمایی خیالی و توهم‌آلود در ویکی خنده‌ام می‌گیره. چند نمونه‌اش همین داستان‌های خیالی مربوط به اقوام کرمانج، ترک، عرب و حتی لر ساکن خراسان است که حتی درصدی با دنیای واقعی تناسبی ندارند. بگذریم. در مورد لوئیس آراگون؛ این فرد برای خودش معجونی است. شک ندارم از همون شاهزاده‌های قجری است که از چند دهه پیش مهاجرت کرده‌اند. حساب کاربر مورد علاقه شما به دلیل جانبداری افراطی تا مدتها بسته بود. من نمی‌دونم این جناب چه قراردادی با کشورهای قفقاز بسته‌اند که اصرار داره هر طور شده نقش اونا رو در ایران بیش از حد پررنگ کنه و در عوض کمر به قتل اقوام شرقی و ایرانی‌تباران و ایرانی‌زبانان آسیای میانه بسته است. ایشون با آی‌پیش به صحبت‌های مضحک صالحی استناد کرده بود و حالا هم زحمت کشیده و کل مقاله‌های اقوام ایرانی را دستکاری کرده است تا مطلوب دلش باشند. هر چند که ویرایش‌های این فرد شاید از دید خودش خیرخواهی و نشان دادن چهره‌ای مدرن از ایران باشد اما متأسفانه بایاس و جانبداریش در بعضی موارد غیرقابل چشم پوشی است. شما دیده‌ای که چه بلایی بر سر مقاله کردها در ویکی انگلیسی آورده‌اند؟ چندتا پانکرد با همکاری یک صهیونیست تا جایی که زورشان می‌رسید تلاش کردند که عبارت مردمان ایرانی را از هویت کردها پاک کنند. نتوانستند کامل پاکش کنند اما الان مقاله کردها لطیفه است. جالب است که این عناصر ضدایرانی و قوم تراش کرد همزمان ادعای همه مفاخر فرهنگی و تاریخی ایران را دارند. من مطمئنم اینا کمر به قتل مقاله‌های مربوط به اقوام ایرانی بسته‌اند. چون یکی از همون کردنماها در فاز بعدی عملیات چریکی خودش قصد حمله به Iranian peoples را دارد و این رو به صراحت در صفحه بحث کردها گفته بود. جوک قضیه این است که حضرات ادعای ماد و پارت و حتی هخامنشی و ساسانی را دارند اما مرتب در حال انکار ایرانی بودن هستند. بماند که حضرات ترک و عرب هم بیست و چهارساعته مشغول یافتن راهی برای سرقت دانشمندان مسلمان و هر چه کمرنگ کردن تاریخ و فرهنگ ایران زمین هستند. --188.159.144.224 ‏۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۱۱ (UTC)پاسخ
جمع گفته‌های شما درست است، اما ایرانیکا هم شده است که به وارلیق استناد کند مثلاً اینجا (در مورد Qašqā’īlär haqqïnda bir nečä söz)؛ البته خودتان واقف هستید که اصل نویسنده است و نه یک مجموعه. در مورد تک استنادی که به هیئت شده در مورد دو زبانه بودن ایشان بصورت استفاده از فارسی است که شاید اگر حذف شود هم زیاد جالب نباشد. در مورد مقاله‌های مربوط به کردها، موج جدیدی بلند شده است که مربوط به شرایط سیاسی جدید است؛ و نویسندگانی مثل ایزدی کم‌کم سعی می‌کنند که ادعا کنند کردها ایرانی زبان هستند، اما قومیت ایشان به پیش از ایرانی زبان شدن ایشان بر می‌گردد. البته امثال ایزدی خیلی هم موفق نبوده‌اند که حرف خودشان را بقبولانند. به هرحال همگی اگر مهر ایران در دل داریم باید در گوی و میدان شرکت کنیم و این جنگ منابع قابل استناد است. --Alborz Fallah (بحث) ‏۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۳۷ (UTC)پاسخ
همکار گرامی، دلیل حساسیت من این است که کاربری که مشغول افزودن محتوای فله‌ای به مقاله‌های خراسان است، گرداننده این وبلاگ و چند وبلاگ مشابه است که در شبکه‌های اجتماعی مانند فیسبوک هم بسیار فعال است. من از روزی می‌ترسم که به خاطر همین نادیده گرفتن‌ها توسط شما و دیگر دوستان، آن داستان‌های خیالی را که در وبلاگش نوشته است را هم در ویکی وارد کند و آب از آب تکون نخوره. فقط بروید چندتا از پستها و کامنتهای آن وبلاگ را بخوانید تا متوجه منظورم شوید. اما در مورد دیگر هم باید بگویم که حضرات به صورت سیستماتیک و حساب شده محتوای مقاله‌ها را به سمت گرایش دلخواه خود هدایت می‌کنند چون یهویی نمی‌توانند قلع و قمع کنند. در مورد همون مقاله کردها چنین روشی را در پیش گرفته‌اند. خیلی خنده‌دار است که ادعای تاریخ و فرهنگ اقوام باستانی ایران رو داشته باشی و در عین حال ضدایرانی هم باشی. یک رفتار بسیار زننده‌ای از طرف پانکردان در ویکی انگلیسی هست که هرجا عبارت Persian و یا حتی Iranian رو می‌بینند، سریع یا یک Kurdish در مقاله می‌چپونند (کاملن بیربط) و یا سعی بر حذف اون دو مورد دارند. جهل، بلاهت و نادانی این افراد هم به حدی است که حتی ارتباط بین کردی و فارسی رو انکار می‌کنند و رفته‌اند یک خانواده زبانی من‌درآوردی برای زبانشان ساخته‌اند. همانطوری که گفتم رفتار فوق حساب شده است. چند ویرایش جزئی و خرده، سپس جادادن جملات و منابعی که شک کمتر کسی را برانگیزند، مرحله بعد مطرح کردن ادعاهای نه چندان مطرح و معتبر، مرحله بعد وزن دادن به اون ادعاها، و در نهایت ساختن یک دیدگاه غالب و رایج در درون مقاله از دل این بازیها. ما مردمی تنها هستیم. یارو پاکستانی بود. چنان همتی برای حذف تبار ایرانی از مقاله‌های دانشمندان داشت که جالب بود. جایگزینی هویت تحت نام دانشمند مسلمان! این کار رو ترکها و عربها در ویکی خودشان انجام داده‌اند. جایی که حرفی برای گفتن ندارند، به طرز ماهرانه‌ای هویت اون فرد سانسور شده است. البته دوستان عرب که خجالت رو کامل کنار گذاشته‌اند و هرچی دانشمند مطرح مانند بیرونی، خوارزمی و ابن سینا را کاملن عرب کرده‌اند! حتی بسیاری از همین افغان‌ها هم دارای جهل شدیدی نسبت به واژه Persian هستند و تا چشمشون بهش می‌افته سریع دست به کار می‌شوند و افغان می‌سازند. بماند که لشکر مدعی ازبکها هم بیکار نیستند. ترکیه و جمهوری آذربایجان هم که نیازی به گفتن ندارند. نمی‌دونم احساس حقارت است یا نداشتن درک از گذشته و فرهنگشان. آخه من موندم کسی که عاجز از درک یک بیت ساده مثنوی مولوی (به زبان اصلی آن یعنی فارسی) است، چه اصراری بر تصاحبش داره؟ فرض بعید هم که مولانا درصدی ارتباط با ترکان افغانستان/تاجیسکتان آن دوران داشته باشه، آخه ترکان آسیای میانه آن هم در قرون میانه چه ربطی به حضرات ساکن در آناتولی/روم دارند؟ با اینکه از دست لوئیس آراگون و امثالش راضی نیستم و کارشان را نمی‌پسندم، اما تصور می‌کنم اگر همین اقلیت انگشت‌شمار ایرانی و یا اون چند کاربر غیرایرانی که از مقاله‌های مربوط به فرهنگ ایران زمین مراقبت می‌کنند نمی‌بودند، باید تا الان فاتحه را می‌خواندیم. آدم گریه‌اش می‌گیره وقتی یه بابایی از این کشورهای مدعی برای ما شروع به روضه خواندن می‌کند. البته کشوری که اردوغان مدعی سفر به ماه و کشف آمریکا رو داره، طبیعی است که تعداد متوهمان در بین مردمش کم نباشد. نظرتان چیست؟ --188.159.144.224 ‏۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۱:۲۶ (UTC)پاسخ
کمابیش نظرم با شما شبیه است ولی نه به این تندوتیزی. تصاحب یک دانشمند یعنی چه؟ مگر پول است؟ یا زمین است؟ اینکه کشورهای تازه تأسیس سهمی از گذشته بخواهند طبیعی است: یک کل بزرگی (ایران بزرگ) تبدیل شده است به نصف تا یکسوم آنچه که بوده؛ ایران هم وارث آن کل حساب می‌شود و مابقی مانده‌اند بدون ریشه. ماهم باید توجه کنیم که همدلی شامل همسایه‌ها می‌شود و ما باهم فامیل هستیم. جمعاً اینکه دروغ پردازی نشود کافی است. اردوغان هم در مورد ماه نگفته بود، بلکه در مورد یک نفر هوانورد ادعایی گفته بود که ظاهراً سوار موشک شده بوده و کشف آمریکا هم در مورد نقشه پیررئیس. اصولاً ترکیه همسایه خوب و قوی ایران است و اگر بهای زیاد به حرف تحصیل نکرده‌هایش ندهیم مشکلی بین دو کشور وجود ندارد (خودمان هم نادان کم نداریم !) و خیلی هم دوستیم Alborz Fallah (بحث) ‏۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۱:۵۱ (UTC)پاسخ

دوست عزیز دید شما بسیار خوشبینانه و مثبت است. من با پز دادن ترکان با مولوی مشکلی ندارم. مشکل وقتی پیش می‌آید که این پز دادن تبدیل به توهم، جعل و انکار شود. شما به صفحه بحث مولوی در ویکی انگلیسی نگاه کنید. توی مرحله اول که خواسته‌اند آن شاعر را ترک بسازند، پس از ناموفقیت، خواسته‌اند که ادعای ترکتباری در کنار ایرانی‌تبار بودن مطرح شود، پس از ناموفقیت در این مرحله، کلی دست و پا زده‌اند تا تبار مولوی از بخش آغازین، جعبه اطلاعات و دسته‌بندی‌ها حذف شود و تنها در بخش زندگی اشاره‌ای شود و در نهایت تنها به همان «مسلمان» اشاره‌ای شود و یا Persian تنها به مفهوم اهل فلان سرزمین باشد! آیا اینا قشر بیسواد ترکیه هستند؟ والا این رفتاری است که به شدت توسط طیف ویرایشگران ترک و آذربایجانی در ویکی انگلیسی دنبال می‌شود. دیده‌اید چه بلایی بر سر تاریخ و مقاله‌های فرهنگی در ویکی‌های خودشان آورده‌اند؟ خب طرف اون مقاله‌ها را در ویکی‌های خودشون می‌بینه. کلی ذوق می‌کنه و بعد میره سراغ نسخه انگلیسی تا این دستاورد رو هم در اونجا ببینه، اما یهو با صد و هشتاد درجه تفاوت روبرو می‌شه. نتیجه این می‌شه که به جای ویرایش سازنده کلی باید با این جماعت سر و کله زد. بعدش هم مضحکتر این است که تمام منابع حضرات سایتهای ترکی و برگردان‌های درب و داغون و تحریفی است. حتی اشعاری (به ترکی) را می‌نویسند که روح آن شاعر یا شاعران از آن بی‌خبر است! پزدادن و فخرفروشی با میراث مشترک مشکلی نیست اما وقتی مشکل پیش میاد که این افراد هویت و ملیت‌های تازه تأسیس خودشون رو علم کرده و می‌خواهند همه چیز را مصادره کنند و سند به نام بزنند. البته به نظر من اونا مشغول انجام دادن کار خودشون هستند. مقصر اصلی خود ما (ایرانیان و همزبانان) هستیم. وقتی خود ما با هم دیگه درگیری داریم، این میون کلی مدعی دیگه هم پیدا خواهند شد. این نکته‌ای را که من گفتم، دست کم نگیرید. تعداد حملاتی که از طرف ویکی ترکی و یا سایتهای ناسیونالیستی ترکی و نفرت پراکن به مقاله‌های مربوط به تاریخ و فرهنگ ایران زمین می‌شود کم نیست. حتی در بعضی موارد حساسیت مدیران و کاربران دیگر را هم برانگیخته است. همه هم به خاطر ضعف خودمان است. --188.158.90.112 ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۰۳ (UTC)پاسخ

منظور از بی سوادی این است که ممکن است مثلاً در کامپیومتر یا رشته‌های غیر مرتبط اطلاعاتی داشته باشند، اما اطلاعات عمومی و روش تحقیق بلد نباشند. ضعف خود ما به این معنی است که کلاً علوم اجتماعی نزد ما خوب اهمیت داده نشده‌اند .--Alborz Fallah (بحث) ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۲۸ (UTC)پاسخ

موافقم. به هر حال صنعت جعل و تقلب و هویت‌سازی بروز است. خیلی جالب است که برخلاف پانترکان وطنی، بارها دیده‌ام که حضرات ترکیه‌ای واسه کسب سهم حتی به شاهنامه فردوسی استناد می‌کنند. برای نمونه ترک فرض کردن افراسیاب و توران و تورانیان. ای کاش اینقدر تعصب و جهل و نادانی نبود. متاسفانه اگر عده‌ای در ایران مرتب نقش ترکان را در تاریخ ایران انکار می‌کنند و یا حتی سعی در تحقیر و کوچک کردن، خوار و پست شمردن دارند؛ فکر می‌کنم چندبرابر این جماعت ایرانی، آدمای مشابه در ترکیه و جمهوری آذربایجان کینه شدیدی نسبت به هر چی که نام ایران و پارسی داشته باشه دارند. من که نشنیده‌ام فردی از آسیای میانه اینجوری و یا به شوری جماعت فوق باشه. این رفتار کاربران آن دو کشور چیزی است که من در ویکی و چند فروم انگلیسی زبان می‌بینم. یکی می‌گفت اینا به خاطر جعل و تحریف گسترده‌ای است که در آن کشورها حتی به صورت دولتی و دانشگاهی هم انجام می‌شود. یکی می‌گفت بیشتر نوعی بزرگ کردن هویت نو/مدرن و شریک کردن آن در تاریخ منطقه و جهان است. متاسفانه درک درستی از قدمت و تمدن وجود ندارد. با پیست اتوموبیلرانی اشتباه گرفته شده است. الان آمریکا چند صد سال سابقه داره و قدرت برتر جهان در همه زمینه‌ها از جمله فرهنگ است. حالا همین یونان و مصر و بین النهرین با اون سابقه باستانی درخشان (گهواره تمدن) دارن چه گلی به سر دنیای امروز می‌زنند و یا در حال حاضر چه جایگاه و اهمیت خاصی دارند؟ بعضیا فکر می‌کنند داشتن هویت چند صد ساله و یا هویتی که از قرون میانه آغاز شده باشه کسر شان است و در نتیجه لازم است هر جوری شده از هر جا چیزی بیابند که چند سال چند سال به قدمت خود بیفزایند. این دقیقن رفتاری است که در اتباع کشورهایی چون آذربایجان، آلبانی، مقدونیه، ترکیه و تقریبن همه کشورهایی که زمانی بخشی از یک حوزه تمدنی بزرگ بوده‌اند دیده می‌شود. و یا کشورهای نو و تازه استقلال یافته. البته چیزی که من در ویکی دیده‌ام، جعل و تحریف و زیرآبی رفتن هر چقدر هم ماهرانه و زیرکانه انجام شده باشد، بالاخره روزی کاربری از راه می‌رسه و مچشون رو می‌گیره و یک تشت آب سرد روی سرشون خالی می‌کنه. مقاله‌هایی بوده‌اند که ماهها و حتی سالها توسط کسانی قبضه و تصرف شده بودند، اما هیچ چیزی ابدی نیست. این رو بارها دیده‌ام. جماعت ویکی هم بیشتر طالب ارتقا و ویرایش مقاله‌های بیانسه، ریانا، مدونا، وان دایرکشن، جاستین تیمبرلیک و ... هستند تا محتواهای دیگر. غیر از ارتش کاربران یونانی ندیده‌ام گروه دیگری چندان مانور بدهد. والا آدم از ترسشون نمیونه بره مقاله اسکندر رو ویرایش کنه و بنویسه که اسکندر ستایشگر کوروش بوده است و به نوعی دنبال احیای امپراتوری هخامنشی با عناصر یونانی بوده است. به طرز ماهرانه‌ای مقاله را سانسور کرده‌اند. البته بی‌انصافی است اگه نگویم بسیاری از مقاله‌های مربوط به تاریخ یونان را همین کاربران یونانی و غیرایرانی را نوشته، گسترش و بهبود داده‌اند. ما هم کلی ایرانی داخل و بیرون از ایران داریم، اما دریغ از ذره‌ای توجه و واکنش. لطفن نظر کامل و پایانی خود را بنویسید چون این آخرین پیام من در این بخش است و نظر شما را خواهم خواند. سپاس از توجهی که نشان دادید. بدرود. --188.158.107.171 ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۲:۲۱ (UTC)پاسخ

متشکرم که به بنده و نظرم اهمیت می‌دهید. ایجاد گروه کاربری غیر رسمی در ویکی ممنوع است و اگر خبردار شوند محرومیت به دنبال خواهد داشت . ویراستاران جمهوری آذربایجان هم بعلت نوپا بودن و هم بعلت قرار گرفتن در مقابل گروه قوی ویراستاران ارمنی در ابتدا رفتار بسیار غیر عادی‌ای در مورد ایران داشتند . دیاسپورای عظیم ارمنی در اروپا و آمریکا تنها یک کم از لابی کلیمی‌ها ضعیف‌تر است و به همین علت نه تنها در مطالب مورد مناقشه با جمهوری آذربایجان بصورت مطلق نظر ارامنه برتر می‌شد و جا افتاد ، بلکه حتی گروه ویراستاران ترکیه هم مغلوب بود و هست . نتیجه این شده بود که یک گروه پنهانی ویراستار جمهوری آذربایجان در ویکی انگلیسی و روسی بوجود آمده بود که بنظر میرسید ارتباطهایی با شرکتهای نفتی داشته باشد و غیره . این گروه به حدی در مسائل ایران شرارت کرد که منجر به درگیری شدید با ویراستاران ایرانی شد و سرانجام وقتی که یک کاربر ایرانی مکاتبات درونی گروه جمهوری آذربایجانی را افشا کرد ، همگی آن گروه مادام العمر از ویکی اخراج شدند . تعیین کننده نهایی در جنگهای ویکی پدیایی یکی تعداد ویراستاران یک گروه است و دوم تسلط آنها به زبان آن ویکی . ویکی انگلیسی در درجه اول و ویکی روسی در درجه دوم اهمیت در جنگهای قومیتی ناحیه ما دارند . از آشنایی شما خوشوقت شدم .--Alborz Fallah (بحث) ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۳۲ (UTC)پاسخ

راهنمايي[ویرایش]

سلام؛ نمیدانم میدانید که ویکی تورکجه افتتاح شده یا نه! درخواستی از علمجو کردم، من به شخصه فقط شما دوتن را به عنوان آذربایجانی در ویکیفا می‌شناسم که می‌توانید به ما کمک کنید، لطفاً هر از گاهی به آن ویکی سربزنید. -- Saməkبحث‍ ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۰۱ (UTC)پاسخ

سلام . راستش در آن ویکی نسبت به من ( بیشتر بعنوان شووینیسم فارس ، ساتگین و ...) یک نوع حساسیتی وجود دارد که هرنظری بدهم مثل گاو پیشانی سفید مخالف جمع می‌کند ! از نظر منطقی هم ترکی نویسی بنده مایه مزاح میشود تا فایده . به هرحال قایناق کلمه جدید الختراع است . از نظر تاریخی ، آذربایجان تنها جنوب ارس بوده است و اصلا به شمال ارس قفقاز (جنوبی) میگفته اند ، اما در ادبیات ترکی جدیدتر آذربایجان ایران بکار رفته است . دوستان پانترک که یک پله بالاتر از خود همسایگان شمالی رفته اند و بزور گونئی آذربایجان را حقنه میکنند . بعنوان مدرک فکر میکنم این تصویر را که مربوط به نقشه تاریخی از دوران جمهوری آذربایجان ( بعد از 1918 ) و در موزه جمهوری آذربایجان است نشان بدهید بس باشد ( گرچه باز فکر میکنم هیچ مدرکی برای آن دوستان بس نیست ! )

--Alborz Fallah (بحث) ‏۱ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۳۳ (UTC)پاسخ

سلام خدمت دوستان. آن ویکی از همین آغاز کارش رنگ و بوی یک پروژه شکست خورده و ضعیف را دارد. من چندتا از مقاله‌ها و بحثها را پیگیری کردم و به نظرم آنجا بیشتر شبیه یک وبلاگ قومی سیاسی چند نفره است تا یک ویکی. اگر تجدیدنظر نکنید، هم باعث دردسر می‌شود و هم توانایی جذب کاربر درست و حسابی را نخواهید داشت. میشه یه چیزی مثل همه اون ویکیهایی که اولش فعال بودند و حالا یا همشون دارند خاک میخورند و یا فقط چند کاربر مشخص دارند و بس. من که حاضر نیستم برای جایی مایه بگذارم که منابع علمیش امثال زهتابی و راشدی و ... هستند. صلاح مملکت خویش خسروان دانند. --188.159.147.55 ‏۲ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۴۰ (UTC)پاسخ

چرا هیچ برخوردی نمی‌شود؟[ویرایش]

درود. متاسفانه در ویکی‌های عربی، ترکی و آذری هر چی دانشمند ایرانی، ایرانی‌تبار یا پارسی‌زبان است یا سند به نام عرب و ترک زده‌اند و یا اگر خیلی زحمت کشیده‌ باشند در کنار هویت اصلی یک هویت جعلی و ساختگی هم قرار داده‌اند. من به جای ویرایشگران اون ویکی‌ها خجالت می‌کشم. حتی الان دیدم که به خواجه نصیرالدین توسی هم رحم نکرده‌اند و در ویکی آذری آذربایجانی و در ویکی ترکی ترک شده است! آخه توس (یکی از کانونهای فرهنگ پارسی) چه در گذشته و چه در زمان حال یه نفر ترک‌زبان داره که اینا به آسونی آب خوردن جعل و دزدی می‌کنند؟ چرا هیچ برخوردی با این رفتار زشت، شایع و فراگیر در آن ویکیها نمی‌شود؟ کارشان اصلن قابل توصیف نیست. درست مثل این می‌ماند که ایرانیها بگن ادیسون بچه ناف تهران بوده است و یا پاسکال همشهری آبادانی‌ها است! به نظر من این مقدار وقاحت، بی‌هویتی و عقده حقارت در بین اهالی دو کشور فوق و نویسندگانش در دنیا بی‌نظیر است. بعد کاربران همون ویکیها با توهمی مثال زدنی میان داخل ویکی انگلیسی و مرتب میگن چرا این فرد ترک! را ایرانی/پارسی معرفی کرده‌اید؟! --89.165.94.110 ‏۱۱ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۲۱:۱۴ (UTC)پاسخ

سلام . نباید عصبانی بشویم ، اما در ضمن با دلیل و مدرک باید روشنگری کنیم . اینکه کشورهای تازه تاسیس بخواهند برای خود تاریخ جدا بسازند چیز عجیبی نیست . در حقیقت اگر به مفهوم ایران بزرگ توجه کنیم تا حدی هم غیر عادلانه بنظر خواهد رسید که ما ایرانیان وارث کل میراث ایران بزرگ باشیم و دولت- ملتهای اطراف را در این میراث شریک ندانیم . البته با لحاظ کردن اینکه ملتهای همسایه حداقل منکر این قرابت خود با ما نباشند . شنیده ام آتاتورک هنگام ملاقات با رضاشاه در پاسخ اعتراض او در مورد مولوی و دیگر مشاهیر ایرانی که برچسب ترکیه ای میخوردند گفته بود " شما ملت بزرگ و تاریخی هستید ولی من باید برای ایجاد هویت در کشورم برایشان تاریخ درست کنم." باز چندین سال قبل در ویکی انگلیسی معمولا با یک آقایی که اهل جمهوری آذربایجان بودند برخورد ( و به نوعی جنگ ویرایشی ) داشتم که اتفاقا بدون اطلاعات و بی سواد هم نبود و خودش گفت که با آقای بنیادوف ( استاد معروف تاریخ که بعلت نامعلومی کشته شد ) نزدیک بوده است . همین که فهمید من هم اصالتا آذربایجانی هستم ای میل مرا گرفت و پرسید که چرا از ادعاهای تاریخی ایشان حمایت نمیکنم . پاسخ دادم که در مسابقه ای که ایشان با ارمنی ها دارند ( در زمینه هویت ملی و سابقه تاریخی ) تنها در صورتی میتوانند کیش و مات نشوند که به همبستگی تاریخی خود با ایران اذعان کنند ، وگرنه اگر ملت جمهوری آذربایجان هیچوقت ایرانی زبان نبوده ( یعنی آذری باستان ) و خرجش هم از ایران سوا است ، دیگر چه ادعایی در مقابل هزاران سال تاریخ و هویت و حضور ارامنه برای مطرح کردن باقی می ماند ؟ در مورد این فرد خاص ، تغییر رفتار و منطقی شدن تدریجی اش طی چند سال بعد برای من چمشگیر بود . جمعا اینکه لحن ما نباید تند و تیز باشد ، بجای آن منطق و دلیل ما باید بسیار سنگین باشد و دشمنی هم نکنیم . ادعای الکی هم ممنوع است . --Alborz Fallah (بحث) ‏۱۲ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۲۷ (UTC)پاسخ
دوست گرامی، مشکل سر پزدادن و فخر فروشی با آن شخصیتهای تاریخی نیست. مشکل دزدی و سرقت است. مشکل این است که این جریان جاعل، دزد و سارق در اینترنت بسیار فعال و ضعف ایرانی‌تباران باعث شده است که این معضل روز بروز به شکلهای تازه‌ای بروز کند. به قولی معروف اگر بتوانند چیزی را بدزدند (حتی به خنده دارترین شکل ممکن) میدزدند، اگر نتوانند دنبال تخریب هستند. قضیه به این سادگی نیست. ارتش اینترنتی دو کشور بسیار فعال هستند تا از خودشان سمبل و نماد فرهنگ و تمدن بسازند و از صاحبان اصلی تمدنهای این منطقه بدترین توصیف و تعریف و شکل ممکن! بله، صبح تا شب مشغول زد و خورد با ارمنیها و یونانیها و ... هستند. اما لابی ارمنی و یونانی کجا و ما کجا. فعالیت کاربران اونا کجا و ما کجا. شما برو ببین کاربران ارمنی و یونانی چه راحت از پس اینا برمیان. اما از اون طرف ما یا کاربر ایرانی در اونجا نداریم، یا اگر هستند تسلط چندانی بر انگلیسی ندارند، اگر هم داشته باشند رفتارشون به گونه ای است که چنگی به دل مدیران و کاربران دیگر نمیزند. اگر چیزی هم در اونجا هنوز مونده است. زحمات چند کاربر قدیمی است که دیگه نیستند. یک نفر به نام خدابنده داشتیم. والا اگر پیگیریهای اون و چند نفر دیگه (نام شما رو هم چندجا دیده ام) نمیبود، الان ترکها روی سیبیل مولوی و چند شخصیت مشغول نقاره زدن بودند. بحث دزدی یه چیزه و بحث انکار ارتباط فرهنگی و تاثیرپذیری از ایران یک چیز دیگه است. والا اینایی که من میبینم تا چند وقت دیگه منکر پارسی بودن اشعار مولوی، نظامی و ... خواهند شد. مشکل ترکان این است که قادر نیستند که بپذیرند که عده ای کوچ نشین بوده اند که توسط ایرانیان شهرنشین شده اند و بخش بزرگی از فرهنگشان مربوط به همسایگانشان است. به نظرم چون در بیشتر موارد فقط قدرت نظامی و سپاهی مطلق بوده‌اند اما در زمینه فرهنگ چیز خاصی برای عرضه نداشته اند، برایشان خیلی سنگین است که بپذیرند. جعل حتی به جایی رسیده است که دست روی همه چیز میگذارند و ادعای مالکیت میکنند. حالا میخواد زرتشت باشه میخواد سومریان باشه میخواد خواجه نصیر باشه. خواهش میکنم فعال باشید و نذارید این موج جهل و قومگرایی به محتوا آسیب بزنه. --72.230.69.108 ‏۱۲ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۳۸ (UTC)پاسخ

خرابکاری گسترده در مقاله آذربایجان ویکی انگلیسی[ویرایش]

البرز جان دست خودت رو می‌بوسه. طرف فاتحه ریشه و نام را خوانده است. این ویرایشهایش است و حتی ریشه ترکی ساخته است و ادعا میکنه که ریشه پارسی نام آذربایجان تلاشی در جهت پنهان کردن هویت ترکی از نوع باستانی آن است! --2607:F358:21:14C:CA4D:6399:D491:69BC ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۲۷ (UTC)پاسخ

چشم ، متشكر از اطلاع . --Alborz Fallah (بحث) ‏۳۰ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۲۳ (UTC)پاسخ

نسبت[ویرایش]

ببخشید، شما همین آقای فلاح هستید، یا نه ؟ از روی کنجکاوی می پرسم. --Shaportk (بحث) ‏۶ ژانویهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۹:۵۷ (UTC)پاسخ

خیر نیستم.البته سالها قبل ( فکر کنم 1999 بود ) که ایشان با بنده چند ایمل رد و بدل کردند و نام کوچک ایشان واقعا البرز نیست . هنوز آن موقع پولدار نشده بودند . به هرحال انسان خوبی است و دوستش دارم .--Alborz Fallah (بحث) ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۲۰:۳۲ (UTC)پاسخ

مرسی. در این شماره روزنامه آذربایجان، چیزی در مورد استالین و ارتش سرخ به چشمتان می خوردم ؟ --Shaportk (بحث) ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۱:۵۳ (UTC)پاسخ

سلام[ویرایش]

سلام البرز جان یک نگاهی به شاهکار دوستان بیندازد.دیوان ترکی نظامی گنجوی.ایروونی (بحث) ‏۲۹ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۲۳:۰۲ (UTC)پاسخ

حذف سریع[ویرایش]

لطفاً برچسب حذف سریع هوشنگ صمدی را بردارید. باید یه قانون بگذارند این جور ابزارها رو دست هر آماتوری ندهند. --ص.لاریجانی (بحث) ‏۱۱ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۵۰ (UTC)پاسخ

مخالفتم را در صفحه بحث نوشتم . --Alborz Fallah (بحث) ‏۱۱ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۱۷:۴۶ (UTC)پاسخ

افزودن الگوی مجوز به تصاویرتان[ویرایش]

درود. یکی از پرونده‌های شما فاقد مجوزهای حق‌تکثیر هستند که وجود آن برای پرونده‌ها حیاتی است. فهرست آنها:

لطفا مجوز مناسب را به تصاویرتان بیفزایید و گرنه امکان حذف این تصاویر هست. خاکسار شما، Dexbot (بحث) ‏۱۲ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۳۲ (UTC)پاسخ

نوروز ۱۳۹۵[ویرایش]

فرا رسیدن نوروز باستانی را به همه دوستان شادباش می‌گویم و سال نوی فرخنده‌ای را آرزومندم .--Alborz Fallah (بحث) ‏۱۸ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۱۵:۳۹ (UTC)پاسخ

سلام، سال خوبی داشته باشید. ان شاءالله سال جدید همش خبرهای خوش بشنوید. Mhhossein (بحث) ‏۱۹ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۳۸ (UTC)پاسخ
سلام ! از محبت شما سپاسگذارم . انشالله سال جدید برای ملت ایران و همه مردمان دنیا سال خوبی باشد . بازهم متشکرم .--Alborz Fallah (بحث) ‏۲۴ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۱۹ (UTC)پاسخ

قدرت دیزجی[ویرایش]

می‌شود درباره سرشناسی مهرداد قدرت‌دیزجی به من هم کمکی بکنید؟ ز.رازی (بحث) ‏۲۲ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۱۳ (UTC)پاسخ

@ز.رازی: سلام . استاد پرکاری هستند ، اما قاعدتا باید به یک بند وپ:دانشگاهی منتسب بشوند . آیا بنظر شما جزو این بندها قرار میگیرند ؟--Alborz Fallah (بحث) ‏۲۴ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۳۰ (UTC)پاسخ

درخواست نظر[ویرایش]

سلام دکتر جان، ارزش دانشنامه ای داره؟. -- Saməkبحث‍ ‏۴ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۱۹:۵۳ (UTC)پاسخ

فکر نکنم برای یک مقاله مستقل ارزش داشته باشد اما بعنوان پاراگراف میتواند . سپاس Alborz Fallah (بحث) ‏۵ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۱۹:۴۳ (UTC) Alborz Fallah (بحث) ‏۵ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۱۹:۴۳ (UTC)پاسخ

صرفا برای اشاره کوچک در مقاله پرسیدم، که اضافه شد.-- Saməkبحث‍ ‏۵ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۲۰:۵۳ (UTC)پاسخ

حدف منابع غلط[ویرایش]

در صفحه جمهوری اذربایجان ویرایش من را چرا برگرداندید ؟ این جمله تورج دریایی. «این استالین بود که تصمیم گرفت برای مداخله در امور ایران نام این منطقه را از آران (در تاریخ باستان با نام آلبانی) به آذربایجان تغییر دهد و آن را خاری کند در چشم ایران.» کاملا اشتباه است چون نام اذربایجان شمالی یا همان جمهوری اذربایجان اگر جدا از پیشینه تاریخی ان که حتی در صفویان هم بدین نام خوانده می شد نگاه کنیم .نام رسمی جمهوری اذربایجان درست قبل از شوروی بود (چه برسد به استالین) حالا حذف این حرف غلط این اقا واقعا اینقدر سخت است؟ Alishverish (بحث) ‏۱۳ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۴۶ (UTC)پاسخ

اشتباه نوشتاری کرده . در 1918 منطقه شمال ارس را جمهوری آذربایجان خوانند که قبل از آن و در زمان صفویه از نظر اداری جزو ناحیه حکومتی آذربایجان خوانده شده بوده وگرنه از نظر جغرافیایی همان نامهای آران ، شروان ، نخجوان و غیره بوده است . در زمانی که بلشویکها ناحیه را اشغال مجدد کردند ، نامگذاری آذربایجان را تغییر ندادند . در جمع مطلب درست است ، اما دکتر دریایی چونکه متن غیر فنی نوشته اند ، لغزش نوشتاری کرده‌اند. جمعا بخاطر اشتباه جزئی استاد ، دیگر مخالفتی با حذف نقل قول ایشان ندارم ، اما اینکه ناحیه تا قبل از 1918 نامگذاری جغرافیایی دیگری داشته است قطعی است و آنرا حذف نکنید ، فقط نقل قول حذف شود مشکلی نیست . --Alborz Fallah (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۱۴:۱۶ (UTC)پاسخ

نگاره برگزیده سال 2015[ویرایش]

سلام. با توجه به مشارکت فعالانه شما، رای گیری برای نگارخ برگزیده سال 2015 در کامونز در حال برگزاری است. خوب است نگاهی هم به این بحث ویکی‌پدیا:قهوه‌خانه/گوناگون#تصویر برگزیده امسال بیاندازید.--سید (بحث) ‏۲۰ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۹:۵۷ (UTC)پاسخ

متشكرم . البته خيلي هم فعال نيستم !--Alborz Fallah (بحث) ‏۲۰ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۰:۰۱ (UTC)پاسخ

حسین محمدزاده صدیق[ویرایش]

با سلام و تشکر از ویرایش مقاله حسین محمدزاده صدیق. با توجه به این که مقاله مذکور توسط یکی از مدیران به عنوان عدم سرشناسی برای حذف سریع نامزد شده است لطفاً با توجه به تالیفات ایشان بخصوص در خصوص زبان ترکی نسبت به اعتراض به حذف این مقاله اقدام نمایید. به نظر من حفظ مقاله به نام ایشان به جهت زنده ماندن بی طرفی ویکی و نیز روشن شدن حقایق مفید است. با تشکر farhoudk (بحث) ‏۲۰ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۰:۵۵ (UTC)پاسخ

@Farhoudk: درود. لطفاً ویکی‌پدیا:جارزنی را مطالعه نمایید. مهرنگار (بحث) ‏۲۰ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۰۰ (UTC)پاسخ
چون بنده قبل از اعلام ایشان ویرایش در آن مقاله داشته‌ام مصداق جارزنی نیست. بنده اگر بحث شود فکر می‌کنم که سرشناس هستند. فقط اینکه ممکن است دیدگاه بنده در مورد ایشان بنحوی باشد که نویسنده اولیه درخواست حذف کند و چونکه چنین امکانی را هم داریم که نویسنده اولیه مقاله درخواست حذف نماید، نمی‌دانم که آیا ارزش خواهد داشت که وقت صرف مقاله‌ای کنم که احتمالاً نویسنده خودش درخواست حذف بدهد یا خیر؟ --Alborz Fallah (بحث) ‏۲۰ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۰۹ (UTC)پاسخ
به هر حال تهیه یک مقاله کار ساده‌ای نیست. من در ابتدای ایجاد مقاله مواجه با درخواست حذف سریع شدم که خوشبختانه به حذف مدت دار تقلیل یافته است. اکنون باید در زمان کوتاه مقاله‌ام را تکمیل کنم. فکر می‌کنم استحقاق درخواست کمک از سایر دوستان ویرایشگر را داشته باشم. farhoudk (بحث) ‏۲۰ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۱۷ (UTC)پاسخ
درخواست کمک یک موضوع است و درخواست برای اعتراض کردن موضوعی دیگر. در هر صورت هدف من فقط آشنایی شما با سیاست‌ها بود و امیدوارم مشکل‌تان به شیوه‌ای مطلوب (دانشنامه‌ای) حل شود. مهرنگار (بحث) ‏۲۰ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۲۳ (UTC)پاسخ
farhoudk@ خواهش می‌کنم. سرور ماهستید و بنده کوچکتر از آنی هستم که مسئله " استحقاق " را برای بنده بنویسید. فقط پیشاپیش عرض کنم که نقطه نظر بنده در مورد آقای صدیق صد و هشتاد درجه با شما تفاوت می‌کند و قبلاً هم داشتیم که یک مقاله ابتدا برای پشتیبانی از یک نفر و یا یک نظر ایجاد شد اما تغییراتی کرد که نویسنده اولیه تعبیر به خرابکاری و نقص غرض نمود و حتی خودش خواهان حذف مقاله شد؛ لذا عرض کردم که پس از ایجاد، افسار مقاله مانند تیری که از کمان جدا شد، از دست خارج خواهد گردید و اگر بعداً قرار است اعتراضی باشد، از حالا بگویید که ویرایش نکنم ... --Alborz Fallah (بحث) ‏۲۰ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۲۸ (UTC)پاسخ
من مخالف برخورد افکار نیستم. به نظرم حقایق پشت پرده نخواهد ماند. تشکر از ویرایش های زیبایی که نمودید. من هم به ویرایش ادامه خواهم داد. farhoudk (بحث) ‏۲۰ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۱۳ (UTC)پاسخ

دوست عزیز، جناب آقای فلاح، خیلی عجیب هست که شما با وجود دانستن سابقه دو بار حذف این مقاله، همچنان بر ویرایش بر این مقاله ادامه می‌دهید. تمامی ترجمه‌های این فرد، تحریف کاری و جعل حقایق و دستکاری آکادمیک (تولید شبه‌علم) است. نمی‌بایست اجازه می‌دادید چنین مقاله‌ای پابرجا بماند. از نظر من، این فرد یک جایگزین جدیدی به جای پورپیرار و زهتابی و غیاث‌آبادی است. اگر امروز به این شخص مهلت دهیم، باید مثل پورپیرار چندین سال جان بکنیم تا دروغ‌هایش را بر همگان آشکار کنیم. --Ibn abi babash (بحث) ‏۲۰ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۴:۱۵ (UTC)پاسخ

مهمترین تحریف و جعل منبع این شخص، ترجمه عامدانه کتاب دیوان لغات الترک است. حاضرم سر تمام دارایی‌های خودم شرط‌بندی کنم که لابلای ترجمه‌هایش، افکار شوم خودش را به عنوان سخن نویسنده (محمود کاشغری) جا زده است و یا در قسمت پانویس آورده است. Ibn abi babash (بحث) ‏۲۰ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۴:۱۸ (UTC)پاسخ
بنظر شما، نباید در جایی ادعاهایی که در مورد فرهیختگی ایشان می‌شود را جواب بدهیم؟ ایشان از یک طرف ادعا می‌کند که در ایران محدودیت زبان ترکی وجود دارد از طرف دیگر بقول خودش در دانشگاه تهران، علوم پزشکی، صنعتی شریف، امام صادق (ع)، علم و صنعت، دانشگاه ارومیه، دانشگاه آزاد واحد زنجان، واحد رودهن، واحد مرکزی تهران و چند دانشگاه و مؤسسهٔ آموزش عالی دیگر از پول آموزش عالی کشور کلاس ادبیات ترکی داشته و کتاب آموزشی را هم دانشگاه شریف و دو مؤسسه دیگر چاپ کرده‌اند. اگر پورپيرار را رسوا نكرده بوديم ، حالا وضع جور ديگر بود . اين آقاي دوزگون ( راستگو ) را هم نشان خواهيم داد . ملاحظه كنيد كه همين پيشرفت است كه از پورپيرار زير ديپلم به ليسانسه رسيده ايم كه گرچه اين يكي هم ورژن همان است ، اما يك آب شسته رفته تر است . --Alborz Fallah (بحث) ‏۲۰ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۴:۲۹ (UTC)پاسخ
من حرفی ندارم، ولی بهتر است در مورد اون فاخته زمانی و احمد اوبالی و رضا براهنی و دیگر تئوریسین‌های پشت پرده شون هم بنویسیم. چون از نظر من، این مثلاً روشنفکرانشون، شومَنی بیش نیستند. --Ibn abi babash (بحث) ‏۲۱ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۴:۴۲ (UTC)پاسخ

جناب البرز، آیا ویرایش‌های کاربر احیاگر مقاله صدیق را بررسی کرده‌اید؟ آن کاربر از صدیق و جعلیاتش به عنوان منبع معتبر در بعضی از مقاله‌های ویکی استفاده کرده است. به نظر می‌رسد هدف اعتبار بخشیدن به جاعلی چون صدیق و نوشته‌هایش است. یعنی مثلن استدلال شود چون صدیق مقاله‌ای در ویکی دارد، در نتیجه می‌توان از نوشته‌هایش هم به عنوان منبع استفاده کرد. البته درست است که زهتابی و پورپیرار و ... هم مقاله دارند، اما در این مورد می‌توان به ویرایش‌های کاربری که اصرار بر ماندن مقاله دارد دقت کرد. --Axgar (بحث) ‏۲۱ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۵:۰۳ (UTC)پاسخ

هدف کاربر تنها معرفی محمدزاده صدیق به عنوان یک نویسنده معتبر است. آیا حذف ویرایش‌های شما با چنین خلاصه ویرایشی توجیهی دارد؟ بعد هم در چند مقاله (از جمله ترک (شهر)، میرزا شفیع واضح تبریزی، شیخ صفی‌الدین اردبیلی و احمد کسروی) از نوشته‌های صدیق به عنوان منبع معتبر استفاده کرده است. ماندن مقاله صدیق در ویکی اشکالی ندارد، اما استفاده کردن از جعلیات و تحریفاتش مانند پر و بال دادن به داستان‌های پورپیرار و زهتابی است. --Axgar (بحث) ‏۲۱ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۵:۳۹ (UTC)پاسخ

آیا...؟[ویرایش]

سلام و درود! آیا برخط هستید؟ >Mǎādikhāh< (بحث) ‏۲۰ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۰۲ (UTC)پاسخ

برخط ، اما بدون وسايل ارتباط جمعي ( مسنجر ) .--Alborz Fallah (بحث) ‏۲۰ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۱۰ (UTC)پاسخ
:) تشکر. موضوع منتفی شد. :) پیروز و تندرست باشید! >Mǎādikhāh< (بحث) ‏۲۰ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۱۲ (UTC)پاسخ

ویکی آذری[ویرایش]

من متوجه شدم جدیداً چندین بوزقوردلار در حال ایجاد خانه تیمی در ویکی آذری هستند که گویا یکی‌شان کوراغلو است. اگر فکری به حال ام الفسادشان نکنیم، بلای جانمان خواهند شد. --Ibn abi babash (بحث) ‏۲۱ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۸:۰۷ (UTC)پاسخ

چکار به آنجا داریم ؟ در ویکی مازندرانی هم ادمین داشتیم که اتحاد استراتژیک با جماعت داشت ، پس از مدتی خودبخود از نفس افتاد . هرچه که یک ویکی متقن و متین باشد امکان بقا و رشد خواهد داشت ، تندروی - گزاف‌گویی و امثال آن شلیک خلاص است به زحمات خودشان . آب در هاون می‌کوبند : بگذار بکوبند ...--Alborz Fallah (بحث) ‏۲۲ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۰۳ (UTC)پاسخ

نکته و پیگیری[ویرایش]

درود بر شما. همکار گرامی، کاملن با این نظر شما موافقم. اما مشکل اصلی این است که کاربری که آن مقاله را برگردانده است، دنبال استفاده از نوشته‌های آن به اصطلاح دکتر «از شیر مرغ تا جون آدمیزاد» در زمینه تاریخ، ادبیات، زبان‌شناسی و ... است. اصلن به نظر می‌رسد که مقاله فقط برای همین هدف برگردانده شده است که طرف را نویسنده‌ای معتبر و آکادمیک نشان دهند. ماندن یا نماندن مقاله آن فرد اهمیتی ندارد اما مهم این است که پیگیر ویرایش‌های فعلی و آینده آن کاربر باشید. سه نمونه فعلی آن مقاله‌های شیخ صفی‌الدین اردبیلی، احمد کسروی و زبان آذری هستند (تاریخچه ویرایش را نگاه کنید). پورپیرار و زهتابی هم در اینجا مقاله دارند اما هیچکسی به نوشته‌های آن‌ها زیر پوشش «مطلب منبعدار» ارجاع نمی‌دهد. اما از قرار معلوم محمدزاده صدیق ستاره نوظهور آسمان جعل و تحریفگری است که از چشم ویرایشگران پنهان مانده است. شوربختانه شیوه بررسی منابع و اعتبار نویسنده در ویکی فارسی به خوبی سیستم ویکی انگلیسی نیست. کافیست اینجا چیزی را به عنوان منبع جا بزنند، تا به نوعی ماندنش تضمین شود. نکته تلخ دوم هم این است که برخلاف ویکی انگلیسی، به نظر می‌رسد خلاصه ویرایش در اینجا ارزشی ندارد و واگردانی فله‌ای بخشی از روال کاری اینجا است. --Axgar (بحث) ‏۲۳ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۳:۴۳ (UTC)پاسخ

وزن‌دهی به منابع ، هیچ تابع مقاله داشتن یا نداشتن در ویکی نیست . در زمینه استنادها ، اگر محل مناقشه نباشد ، با توجه به اینکه مدرک تحصیلی زبان ترکی دارند ، سخت است که وقتی مرجع بالاتری نداریم با ارجاع مخالفت کنیم ؛ اما در مورد کسروی و زبان اذری بعنوان دیدگاه مخالف باید آورد و وزن این دیدگاه را هم نوشت یعنی اینکه مخالف با کل دانشنامه های موجود است ( ایرانیکا ، جهان اسلام و ...) --Alborz Fallah (بحث) ‏۲۳ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۱۶ (UTC)پاسخ
درباره شیخ صفی‌الدین اردبیلی چطور؟ طرف که تخصص تاریخ ندارد. --Axgar (بحث) ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۲:۵۸ (UTC)پاسخ
صد در صد ! به هیچ عنوان نظر ایشان ارزش استنادی در آن مورد ندارد . Alborz Fallah (بحث) ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۲۰ (UTC)پاسخ
لطفن این را در تابلوی اعلانات منابع معتبر هم بخوانید، من در آنجا هم موضوع را مطرح کردم. نظرشان با شما در مورد استفاده از کتاب صدیق در مقاله کسروی و زبان آذری یکی نیست. کاربری که من ویرایش‌هایش را خنثی کرده‌ام، قضیه را شخصی کرده است و به نظر می‌رسد نه توضیحات و نه خلاصه ویرایش‌های من را می‌خواند. شما هم لطفن نظر خود را در بحث:شیخ صفی‌الدین اردبیلی و بحث:احمد کسروی بنویسید. سپاس. --اخگر (گفتگو) ‏۲۷ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۰۷ (UTC)پاسخ
منظورم از آوردن نظر صدیق در مورد کسروی و زبان آذری ، در مقاله خودش ( صدیق ) بود ، وگرنه من هم مثل بهزاد فکر نمیکنم که آوردن نظر امثال صدیق ( زهتابی ، بناکننده و امثالهم از نظر دیدگاه فنی ارزشی داشته باشد . البته شخصا فکر میکنم در قسمتی که معادل Legacy ( تاثیر ، میراث ) در ویکی فارسی بیاید میتوان نظر امثال ایشان را بازتاب داد ؛ معادل اینکه مثلا در مقاله پزشکی مدرن ، یک پاراگراف در مورد این بیاوریم که پزشکی عوام ، بعنوان مثال عقیده داشته که روی محل زخم باید ادرار کرد و یا در مقاله میگرن قابل قبول است که نه در بحث درمانی ، اما در قسمتهای دیگر مقاله بیاوریم که عده‌ای هم معتقد هستند عنبر نسارا ( پشگل الاغ ماده !! ) درمان میگرن است !--Alborz Fallah (بحث) ‏۲۷ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۰۰ (UTC)پاسخ

سایت http://www.azariha.org طرفدار نظریه زبان آذری کسروی[ویرایش]

با سلام و تشکر از ویرایش هایی اخیر شما در مقاله حسین محمدزاده صدیق، لطفا به بحث مقاله تحت همین عنوان مراجعه فرمایید. farhoudk (بحث) ‏۲۳ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۹:۴۰ (UTC)پاسخ

مطالعه مقاله[ویرایش]

سلام به دوست عزیز پیشنهاد می‌کنم این مقاله را مطالعه کنید بد نیست. پاسخی به اظهارات پان ترکیستهای وطنی. --Zhilbert (بحث) ‏۵ ژوئن ۲۰۱۶، ساعت ۱۴:۱۴ (UTC)پاسخ

بسیار متشکرم. البته فکر کنم یک جا اشتباه تایپی داشت که نوشته شده بود: " کسروی در کتاب یادشده ربطی به ارمنیان و آذریان ندارد و بلکه به اختلافات و درگیری‌های میان آسوریان و کردهای «جلویی» مربوط می‌شود. " درست آن اینست که قبیله‌های آسوری ناحیه وان را جیلو /جلو می‌نامیدند و کردهای قبیله شکاک که در ایران با ایشان درگير بودند از سوی عثمانیها حمایت می‌شدند.--Alborz Fallah (بحث) ‏۶ ژوئن ۲۰۱۶، ساعت ۰۵:۴۹ (UTC)پاسخ

مقالات مربوط به خانات تالش[ویرایش]

سلام

از آشنایی با شما بسیار خوشبختم. هنگام کار بر روی مقالات مرتبط به آستارا، با جناب سامک آشنا شدم و فهمیدم که همشهری ماست. :) از آنجایی که ایشان تجربه بیشتری دارند، گاهی با ایشان مشورت کرده و درخواست کمک می کنم. چند وقت پیش که مقاله میر حسن خان تالشی و میر مصطفی خان تالشی را ساختم، ایشان شما را به من معرفی کردند.

می خواستم خواهش کنم بی زحمت نگاهی به مقالات بالا بیندازید و نظر خود را تا بدین جا بفرمایید. البته مقاله میر حسن خان، هنوز جای کار دارد و به پایان نرسیده. مقاله پدرش میر مصطفی خان هم فعلا نواقص زیادی دارد.

منبع اصلی احوالات ایشان، کتاب اخبارنامه نوشته میرزا احمد لنکرانی است. در این کتاب به وضوح ضعف مفرط حکومت قاجار نشان داده شده که میر حسن خان را مجبور به پذیرش ترکمنچای کردند و دست آخر هم وی را به شهادت رساندند. قراخان پدر میر مصطفی خان، از سرداران سپاه نادرشاه بود که توانسته بود علم استقلال بلند کند اما توسط کریم خان زند سرکوب شد و سپس به تبعیت از زندیان پرداخت. میر مصطفی خان، حاکم مقتدر و سیاستمدار مطرح قفقاز بود. به همین دلیل خان قاجار ابتدا از در مصالحه وارد شد. برادران خان تالش که برای مذاکره با آقامحمدخان قاجار به نزد او رفته بودند، به شکل بی رحمانه ای کشته شدند و خصومت بین قاجار و تالش، آغاز شد. مقبره آنان، امروز زیارتگاه مردم آستارا ست. کینه قدیمی بین این خاندان و قاجاریان از آنجا شدت گرفت که یکی از خواهران میر مصطفی خان به عقد ولیعهد محمد شاه قاجار درآمد اما به دلایل نامعلومی از دنیا رفت و خانات تالش دیگر هرگز تابع دولت قزلباشیه نشد. میر مصطفی خان هرگز آقا محمد خان قاجار را شایسته حکومت بر کشور ایران ندانست (آستارا و تالش همواره حامی حکومت صفویه بود و آنان را محق حکومت می دانست، نه افشاریه و زندیه و قاجار) در مقابل، خود، رویای تأسیس حکومت جدید ایران را داشت. (به همین کاملا توسط مورخان قاجاری، سانسور شده است!) لذا از روس ها کمک خواست و تحت الحمایه روسیه درآمد تا ابتدا قدرت خود را افزایش داده، سپس به جنگ با قاجار برود. اما عمرش کفاف نداد...

میر حسن خان نیز از شجاع ترین افراد زمانه خویش بود که حتی بعد از ترکمنچای، تنها با اتکا به تفنگچیان حکومت خودش، تا دروازه باکو پیش رفت اما به دلیل عدم حمایت قاجار، به ناچار به پایتخت خود لنکران بازگشت.

پس از ترکمنچای، قلمرو حکومت این خاندان را بسیار کوچک کرده و در حد دو شهرستان فعلی آستارا و نمین قرار دادند و همان را هم ضمیمه ایالت آذربایجان کردند. آستارا در دوره بیستم مجلس شورای ملی، به گیلان پیوست اما نمین برای همیشه در آذربایجان شرقی باقی ماند و اکنون نیز بخشی از اردبیل است.

متاسفانه بخش قابل توجهی از منابع اصلی (که عمدتا روسی هستند) غرض ورزی شدیدی نسبت به این اشخاص دارند. نویسندگان روسی این طور وانمود کرده اند که آنان طرفدار روسیه بوده اند. اما منابع آذری، لحن بهتری دارند. در منابع آذری از میر مصطفی خان به عنوان یک رهبر بزرگ یاد می شود. سعی خواهم کرد که با استفاده از منابع بی طرف، به تکمیل مقاله بپردازم. Benyamin-ln (بحث) ۲۰ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۲۹ (ایران) ‏۹ ژوئن ۲۰۱۶، ساعت ۱۳:۵۹ (UTC)پاسخ

تاریخ قمری[ویرایش]

سلام و روزتان به خیر. یکی از دغدغه‌های این روزهایم تکمیل مقالات تاریخ (سال‌ها و روزها) به‌ویژه تاریخ قمری است. دیدم شما نیز یکی دو صفحه را تکمیل کردید. لطفاً اگر فرصت و حوصله‌اش را دارید یا اگر جایی ویرایشی کردید و ربطی به تاریخ قمری داشت، مقالات سال‌ها و روزها را هم تکمیل کنید. ممنون. مهدی صفار ۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۵۲ (ایران) ‏۲۷ ژوئن ۲۰۱۶، ساعت ۱۵:۲۲ (UTC)پاسخ

چشم . متشكرم--Alborz Fallah (بحث) ‏۲۷ ژوئن ۲۰۱۶، ساعت ۱۵:۳۴ (UTC)پاسخ

دعوت‌نامهٔ شرکت در همایهٔ ماهیانه[ویرایش]

سلام! از مرداد ماه امسال، در ویکی‌پدیای فارسی برنامه‌های ویرایش گروهی (همایه) به‌صورت ماهیانه برگزار خواهد شد. هدف این همایه‌ها ایجاد و بهبود مقالات مهم در ویکی‌پدیای فارسی و ترویج کار گروهی است و در پایان هر همایه نیز هدایایی به کاربران شرکت‌کننده تقدیم خواهد شد که تشکری‌ست بابت تلاش و همکاری آن‌ها.
در همین زمینه، همایهٔ ماه مرداد تا پایان این ماه ادامه خواهد داشت و قرار است مقاله‌های مهم ایجادنشده بر پایهٔ دیگر میان‌ویکی‌ها که در ویکی‌پدیای فارسی موجود نیستند را ایجاد کنیم و در ماه‌های آتی نیز همایه‌هایی با موضوعات دیگر برگزار خواهد شد. لذا از شما دعوت می‌کنم در این همایه شرکت کنید و به بهبود ویکی‌پدیای فارسی یاری رسانید. با احترام، درفش کاویانی (بحث)
--تحویل‌دهندهٔ پیام: MediaWiki message delivery (بحث) ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۲۲:۱۶ (UTC)پاسخ

کارگاه گرافیک آماده به فعالیت است![ویرایش]

کاربر گرامی سلام! از شما دعوت می‌کنیم تا در کارگاه گرافیک همکاری کنید.

کارگاه گرافیک دیگر چیست؟!

کارگاه گرافیک به منظور بهبود و توسعه دادن تصاویری است که در مقالات و فضای ویکی‌پدیا قرار دارند. طراحان برای بهبود کیفیت تصاویری که توسط دیگر کاربران بارگزاری شده اند در این پروژه کمک می کنند. وظایف این کارگاه عبارتند از:

  • ترجمه ی تصاویر یا طرح هایی که کاربردی هستند و می توان از آن ها در مقالات فارسی بهره مند شد
  • استخراج عناصر مهم از تصاویر
  • بهبود کیفیت رنگی و کیفیت اشیاء اصلی تصاویر
  • ادغام چند تصویر به منظور ساختن تصویری واحد
  • تبدیل طرح های مورد نظر به وکتور (SVG)
  • ایجاد طرح هایی که می توانند در مقالات مورد استفاده قرار گیرند مانند: نقشه ها، طرح ها، نمودار، جداول، و غیره...

اگر هیچ تخصصی در ویرایش کردن تصاویر ندارم چه؟!

حتی اگر تخصصی در ویرایش و بهبود تصاویر ندارید، همچنان میتوانید در این پروژه سودمند باشید: با درخواست دادن تصویر یا تصاویری که نیاز به ویرایش یا بهبود دارند.



لطفا جهت شرکت در این دوره اینجا را کلیک کنید!
باتشکر  Ali ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۷:۰۴ (UTC)پاسخ 

توینکل[ویرایش]

درود. همکاری گرامی دیدم در این ویرایش زیرصفحه نظرخواهی نبح را به صورت دستی اضافه فرمودید. غرض از مزاحمت آنکه خواستم عرض کنم اگر ابزار توینکل را در قسمت ترجیحات/ابزارها فعال کنید، با یک یا دوکلیک ساده زیرصفحه مربوط به نظرخواهی ساخته شده، به سازنده اصلی نوشتار اطلاع رسانی گردیده و زیر صفحه نظرخواهی نیز در نبح درج خواهد شد. موفق باشید--Mehdi (بحث) ‏۱۲ اوت ۲۰۱۶، ساعت ۱۵:۱۳ (UTC)پاسخ

از راهنمایی شما سپاسگذارم .--Alborz Fallah (بحث) ‏۱۲ اوت ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۴۸ (UTC)پاسخ

Request[ویرایش]

.Greetings

?Could you create these articles about the Republic of Azerbaijan in Farsi

.Thank you

نظر شما[ویرایش]

با درود. من می‌خواستم نظر شما دربارهٔ جمعیت آذری‌های ایرانی در مقالهٔ [۱] بدانم که تا ۲۷ میلیون هم ادعا شده. منابعی که برای این ادعا آمده همه به جز یکی (که توضیح می‌دهم) در یک چیز اتفاق نظر دارند و آن هم این است که این تنها یک «ادعا» است:

  • Shaffer, Brenda (2003). Borders and Brethren: Iran and the Challenge of Azerbaijani Identity. MIT Press. pp. 221–225. ISBN 0-262-19477-5"There is considerable lack of consensus regarding the number of Azerbaijanis in Iran ...Most conventional estimates of the Azerbaijani population range between one-fifth to one-third of the general population of Iran, the majority claiming one-fourth" Azerbaijani student groups in Iran claim that there are 27 million Azerbaijanis residing in Iran."
  • Minahan, James (2002). Encyclopedia of the Stateless Nations: S-Z. Greenwood Publishing Group. p. 1765. ISBN 978-0-313-32384-3"Approximately (2002e) 18,500,000 Southern Azeris in Iran, concentrated in the northwestern provinces of East and West Azerbaijan. It is difficult to determine the exact number of Southern Azeris in Iran, as official statistics are not published detailing Iran's ethnic structure. Estimates of the Southern Azeri population range from as low as 12 million up to 40% of the population of Iran – that is, nearly 27 million..."
  • Ali Gheissari, "Contemporary Iran: Economy, Society, Politics: Economy, Society, Politics", Oxford University Press, 2 April 2009. pg 300. Azeri ethnonationalist activist, however, claim that number to be 24 million, hence as high as 35 percent of the Iranian population"
  • Rasmus Christian Elling. Minorities in Iran: Nationalism and Ethnicity after Khomeini. Palgrave Macmillan, 2013. Quote: "The number of Azeris in Iran is heavily disputed. In 2005, Amanolahi estimated all Turkic-speaking communities in Iran to number no more than 9 million. CIA and Library of congress estimates range from 16 percent to 24 percent -- that is, 12-18 million people if we employ the latest total figure for Iran's population (77.8 million). Azeri ethnicsts, on the other hand, argue that overall number is much higher, even as much as 50 percent or more of the total population. Such inflated estimates may have influenced some Western scholars who suggest that up to 30 percent (that is, some 23 million today) Iranians are Azeris."

واژه ادعا در دو منبع صریحا آمده. منبع چهارم این را بر پایهٔ ادعای قوم‌گرایان آذری می‌داند. تنها منبع دوم است که از واژه «Southern Azeris» استفاده کرده و به همین دلیل به نظر من نباید استفاده شود، چون نویسنده گویا اهداف خاصی را با بکارگیری این واژه دنبال می‌کند. به نظر من این ادعا و منابعش یا باید از مقاله حذف شوند، یا اینکه بر پایهٔ همان منابع نوشته شود «جمعیت ادعاشده» یا «جمعیت ادعاشده بدست قوم‌گرایان آذری». من می‌خواستم نظر شما را بدانم. سپاس فراوان. -- کوهی (گفتگو) ‏۵ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۳۴ (UTC)پاسخ

@Kouhi: با اجازه از جناب فلاح. حق با دوست گرامی کوهی است. بیشتر آن اعداد و ارقام حاصل کار LouisAragon است و بهتر است موضوع را با خود آن کاربر مطرح کنید. البته از قرار معلوم ایشون روی تخمین بالای پنجاه درصد هم باور دارند چون اگر بر روی یکی از لینک‌ها کلیک کنید می‌بینید که چنین عبارتی را در گوگل بوکس سرچ کرده‌اند و به کتاب علی قیصری رسیده‌اند. با توجه به ویرایش‌هایش، شک ندارم که هدفش بهبود مقاله‌ها بوده است اما متاسفانه توضیحات گمراه‌کننده/ناقص و وزن‌دهی نامناسب کار را خراب کرده است. ایشون این تخمین‌ها را در همه مقاله‌های مربوط به ایران و جمعیت‌شناسی ایران وارد کرده‌اند و هر تغییری را هم واگردانی می‌کنند. حتی جالب است که با استناد به همان نویسندگانی که دلایل نامعتبر بودنشان را نوشته‌اید، ایشون سقف جمعیت را 35 درصد فرض کرده‌اند و این عدد را در همه جا وارد کرده‌اند! و یا حتی تفسیر خودشان را نوشته‌اند که 25 درصد درستترینه! از جمله در مقاله ایران. این فهرست مقاله‌ها:

جدای از اعتبار آن منابع و نویسندگان آن‌ها، چرا از پژوهش‌های داخلی مانند این استفاده نمی‌شود؟ کافیست که همان بخش قومیت آن به انگلیسی برگردانده شود و در مقاله‌های بالا استفاده شود. به نظر من شما بهتر است این بحث را در مقاله Iran و یا Demographics of Iran و یا Ethnicities in Iran مطرح کنید، به خصوص خود مقاله ایران بهتر است. همه آن مقاله‌ها تا پیش از ویرایش‌های ایشون، استنادشان به آمار cia و کتابخانه کنگره ملی آمریکا بود. اما پس از آش شوری که با دست ایشان پخته شد، الان تبدیل به بازار شام شده‌اند. از آمار من‌درآوردی مهرداد ایزدی گرفته تا ادعاهای افراد ایران‌ستیزی چون برندا شیفر. --188.158.96.64 ‏۸ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۰۱ (UTC)پاسخ

از هردو ويراستار عزيزي كه بنده را قابل دانستند بسيار سپاسگذارم . هردو نكات درستي را مطرح كرده اند ، اما شخصا و به دلائل شخصي براي من نوعي اصلا مهم نيست كه درصد قوميتي چقدر باشد و معمولا از اين مبحث دوري ميكنم. اصلا با وجود خانواده‌هاي مختلط كه به وفور بسيار زياد ديده مي‌شود فكر نكنم كه ارائه آمار شدني باشد ، ثانيا با توجه به زبان رسمي و ملي كه قرنها فارسي بوده است ، غيرممكن خواهد شد كه قضاوت كنيم قوميت چند درصد است ، چونكه تنها فرق در زبان است و همان "فرق" هم غيرقابل اتكا ؛ مثلا نوه دائي‌هاي بنده نسل اندر نسل تا جايي كه شناخته شده آذري و ساكن تبريز بوده‌اند ، هم از طرف مادري و هم از طرف پدري ، حالا اينها در تهران ساكن هستند و فارسي را بسيار بهتر از تركي صحبت مي‌كنند ؛ اينها را آذري حساب كنيم يا غيرآذري ؟ مخصوصا كم سن و سالهاي ايشان كه تقريبا تركي بلد نيستند . بنا بر اين سرشماريهاي اين شكلي به نوعي متاثر از سرشماريهاي غربي است كه حدود مشخص است ؛ مثلا لاتينو و افريقايي-امريكايي و مانند آن ؛ و به درد مملكت ما نمي خورد . لوئيس آراگون هم اسم واقعي نويسنده نيست ، اما با توجه به ويرايشها فكر كنم كه از دوستان خودمان در زمينه تاريخ باشد ، كما اينكه ويراستاري كه با آي پي پيام گذاشته اند معلوم است كه با سواد و فهيم هستند و احتمالا ايشان هم از دوستان عزيز قديم هستند ، ماحصل اينكه خيلي مبحث حادي نيست كه التهاب داشته باشد ، و به تدريج خودبخود نتيجه ظاهر خواهد شد و احتياجي به حساس كردن دوستان نمي بينم . با سپاس . Alborz Fallah (بحث) ‏۱۰ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۷:۵۲ (UTC)پاسخ

برگزیدگی بیهوشی[ویرایش]

سلام. مقاله بیهوشی نامزد برگزیدگی شده است. من در موضوعات علوم انسانی خودم مقالات را بر اساس منابع در دسترس بررسی موشکافانه می کنم. اما در این خصوص تخصص ندارم. از آن رو که مقاله برگزیده برای یک هفته به صفحه اول می رود این بررسی بسیار مهم است و با توجه به اینکه شما در ویکی‌پدیا:ویکی‌پروژه پزشکی فعال هستند، لطف کنید زحمت این کار را بکشید. یادآور می شوم در بررسی برگزیده برخلاف خوبیدگی ما فقط به رعایت سیاست ها اکتفا نمی کنیم و مقاله حتما باید کامل، جامع، دقیق و صحیح باشد. برای این منظور راحت ترین کار این است که چند مقاله مرتبط در دانشنامه های معتبر مثل بریتانیکا را مبنا قرار دهید و مقاله را خط به خط با محتوای آنها مقایسه کنید تا مطلب مهمی جا نیفتاده باشد یا اشتباه نوشته نشده باشد. اما اگر فرصتش را دارید، مقاله را بر اساس کتب مرجع آکادمیک نقد بفرمایید.--سید (بحث) ‏۲۶ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۳:۲۱ (UTC)پاسخ

مقاله‌ای که بازیچه شده است[ویرایش]

درود بر همکار گرامی. آخرین نسخه سالم مقاله صدیق ویرایش شما است. از آن به بعد مقاله محل نبرد زاپاس‌ها شده است و از کنترل خارج شده است. نظرتان چیست؟ من با ماندن این مقاله به همین دلیل مخالف بودم. می‌دانستم که بنگاه تبلیغاتی و سوءاستفاده از ویکی خواهد شد. --اخگر (گفتگو) ‏۷ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۹:۳۰ (UTC)پاسخ

انتظار من اينست كه ادمينها كل خرابكاران را بلوك كنند ، تا مقاله به حالت تعادل برسد . در حال حاضر ويرايش كردن آن سودي ندارد .--Alborz Fallah (بحث) ‏۷ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۲۹ (UTC)پاسخ


دوست عزیزمان اخگر اگر صحبتی دارید وارد بحث شوید. از بچه‌بازی دست بردارید. Farzadghadri (بحث) ‏۱۲ دسامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۷:۵۲ (UTC)پاسخ

تعیین کاربر بی‌طرف[ویرایش]

با سلام. در صفحه ویکی‌پدیا:تابلوی اعلانات مدیران به دلیل نقض ویکی‌پدیا:پنج بنیاد در مقاله حسین محمدزاده صدیق شکایت کرده‌ام. مطابق با مقررات مربوطه موظف هستم به شما اطلاع‌رسانی کنم. Farzadghadri (بحث) ‏۱۲ دسامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۷:۵۱ (UTC)پاسخ

دوست خوبم سلام. این مقاله در ویکی پدیا باعث شده هر از چند گاهی به صفحه یکدیگر سر بزنیم و جویای احوال یکدیگر شویم. قبل از هر چیز به شما خسته نباشید می‌گوییم. مطلع هستید نتیجه شکایت در تام پیشنهاد تعیین کاربر بی‌طرف سوم شده است. لطفا شما هم در این خصوص در صفحه بحث نظرتان را اعلام کنید. از توجه شما ممنون و سپاسگزارم. Farzadghadri (بحث) ‏۱۵ دسامبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۲:۱۴ (UTC)پاسخ

سلام . صد در صد از اينكه به بنده توجه داريد سپاسگذارم . خيلي از اوقات خود راه از مقصد مهمتر است . يك بار ديگر هم عرض كردم كه بنظر من مهمترين ارزش كل پروژه ويكي پديا در اين است كه با وجود مخالفت با هم ، تمرين كنيم كه حرف طرف مقابل را گوش كنيم و به منابع اهميت بدهيم . در واقع خود ويكي پديا منبع نيست ، بلكه در اصل يك كلافه از پيوندها است كه هم به سايتها و هم به كتابها و حتي روزنامه ها راهنمايي مي كند . ويراستاران استاندارد بايد قاعدتا منابع را جمع آوري ، خلاصه و هضم كنند : البته بايد صادق هم باشند و آن نتيجه اي كه خودشان مي خواهند را در هضم داخل نكنند . كسي كه جدا اطلاعات بخواهد بايد سراغ آن منابعي برود كه ويراستاران جمع كرده اند و شايد از خلاصه آنها و ساده تر كردن آنها هم بهره برداري كند .--Alborz Fallah (بحث) ‏۱۶ دسامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۷:۰۸ (UTC)پاسخ

هانوک نه حالوک یا خالوق خلوق[ویرایش]

هانوک نه حالوك ، خلوق يا خالوق ؟[ویرایش]

توجه بفرمایید همه جا اشتباها HANUK هانوک مینویسیند. حتی در روزنامه اطلاعات و دایره المعارف. این اشتباه را همه جا تکرار کرده‌اند. اگر دسترسی دارید بهشان بگویید

مثل بچه‌ها وقتي چيزي كشف ميكنم به وجد مي آيم ! موقعي كه متن را در مقاله مي نوشتم مانده بودم كه براي Halûk İpekten چه بگذارم . در ويكي عربي خلوق گذاشته بودند ، در متنهاي كه تركي آذري خودمان بود بيشتر خالوق بود و متني كه بعنوان منبع استفاده كرده بودم ( خسروشاهي ، دانشنامه ) هانوك نوشته بود . هانوك كه اشتباه بود ، اما چونكه منبع بود همانطور آوردم . سرچ كنيم "Haluk İsminin Anlamı Nedir" جوابهاي پرت و پلا مي آيد چونكه بيشتر آنرا مرتبط با "حال " كرده اند و گفته اند كسي كه صاحب اخلاق خوش است و امثال آن . اما چونكه نوشته ريشه آن Arapça است خلوق را سرچ كنيم ميدهد :

«خلوق» عطر مشهوری در میان اعراب بود. این عطر از مواد مختلفی همچون زعفران تشکیل می‌شد، و رنگش غالباً قرمز یا زرد بود. اعراب در دوران جاهلیت، پس از ولادت فرزندان‌شان، سر آنان را با خون شستشو می‌دادند، ولی رسول گرامی اسلام، در برابر این خرافه، شستشوی سر نوازد را با خلوق سنت کرد تا به آن رسم دیرین جاهلی پایان دهد.

پس به احتمال زياد همان خلوق درست است . در زمان آتاتورك ، مخرج خ را حذف كردند اما در آذري خودمان باقي مانده است .--Alborz Fallah (بحث) ‏۱۹ دسامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۷:۰۲ (UTC)پاسخ
البته ممكن است كه يكي بپرسد كه اصلا اسم را بايد ترجمه بكنيم يا نكنيم چونكه مثلا محمد را ممت مي گويند اينرا همان حالوك مي گويند : در ويكي بعضي وقتها ترجمه مي كنيم بعضي وقتها همانطوري مي آوريم : بسته به اينكه در فارسي كداميك مشهورتر باشد . --Alborz Fallah (بحث) ‏۱۹ دسامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۷:۱۱ (UTC)پاسخ

البته شما بزرگتر من هستید من در مورد ریشه شناسی حالوک خلوق خالوق هیچ بحثی ندارم. مشکل من این است اسم بنده خدا را همه جا hanuk هانوک مینویسید و مثل بچه ها اصرار میکنید که صحیح است. Barısturk (بحث) ‏۱۹ دسامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۷:۵۶ (UTC) Barısturk (بحث) ‏۱۹ دسامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۰۰ (UTC)پاسخ

هانوك اشتباه است ، اما چونكه خسروشاهي آنطور آورده بود نمي توانستم عوض كنم . Alborz Fallah (بحث) ‏۱۹ دسامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۰۲ (UTC)پاسخ

نتیجه موضوع منابع معتبر[ویرایش]

با عرض سلام خدمت جناب فلاح،

با توجه به صحبتی که در بخش اعلانات منابع معتبر حدود یک هفته قبل شروع شده بود، شما هم لطف کرده و نظر دادید ولی در نهایت کسی بحث را جمع نکرد. مسلما من تجربه شما را ندارم ولی قاعدتا باید سازوکاری وجود داشته باشد که یک داور نهایی اعلام نماید که با توجه به بحث های انجام شده در نهایت منبع مورد اختلاف معتبر هست و بماند یا معتبر نیست و حذف شود. اما دیگر خبر و نظری نیست. به نظر شما تکلیف چیست؟ با تشکر Erfan2017 (بحث) ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۲۳:۰۴ (UTC)پاسخ

سلام . فکر کنم فعلا حذف کنید اگر معترض پیدا شد موردی بحث شود . شاید هم محرک باشد که مخالفها هم در بحث حرکتی کنند . Alborz Fallah (