لرتا

لرتا
نام هنگام تولدلرتا هایراپتیان تبریزی
زادهٔ۱۲۹۰
محله زرگنده، تهران، ایران
درگذشت۷ فروردین ۱۳۷۷ (۸۶–۸۷ سال)
وین، اتریش
مدفنوین
ملیتایرانی ارمنی‌تبار
تحصیلاتابتدایی مدرسه ژاندارک[۱]
دیپلم مدرسه روس ها[۲]
رشته تئاتر دانشگاه مسکو
پیشهبازیگر تئاتر, تلویزیون و سینما
سال‌های فعالیتتئاتر:?-۱۳۱۴
سینما: ۱۳۵۳–۱۳۴۹
همسر(ها)عبدالحسین نوشین (ا. ۱۳۱۳–۱۳۵۰)
فرزندانکاوه (زاده مهر ۱۳۲۲)[۳]

لُرِتا هایراپتیان تبریزی (ارمنی: Լորետա Հայրապետեան؛ ۱۲۹۰ خورشیدی – ۷ فروردین ۱۳۷۷) که با نام هنری لرتا شناخته می‌شود، بازیگر ارمنی‌تبار اهل ایران در تئاتر، سینما و تلویزیون بود.

لرتا پس از گرفتن مدرک از مدرسهٔ روس‌ها، در تهران فعالیت تئاتری‌اش را به‌طور حرفه‌ای دنبال کرد. وی از هشت سالگی به روی صحنه رفت و تا آغاز انقلاب اسلامی در ایران به کار هنرپیشگی و کارگردانی پرداخت. او یکی از نخستین زنانی بود که در عرصهٔ هنرهای صحنه‌ای ایران به فعالیت پرداخت. وی در کلوپ موزیکال، کمدی اخوان، کمدی ایران، جامعه باربد، گروه نکیسا، کانون ایران جوان، کانون صنعتی، و مجمع تئاترال تهران همراه با چهره‌های برجستهٔ تئاتر همکاری کرد. در سال ۱۳۳۲ و پس از خروج پنهانی همسرش از زندان و کشور، لرتا نیز از طریق فرانسه برای پیوستن به او به شوروی رفت. در این دوران او در استودیوی تئاتر هنری مسکو تحصیل کرد و در رشتهٔ تئاتر از دانشگاه مسکو فارغ‌التحصیل شد. با اعلام ممنوع‌الورود بودن همسرش، لرتا به ایران بازگشت و همراه با همکاران قدیمی خود، تئاتر کسری را تشکیل داد و در اولین گام نمایش گناهکاران بی‌گناه را به صحنه برد. وی بین سال‌های ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۳ در هفت فیلم سینمایی هم بازی کرد که آخرین آن اسرار گنج دره جنی ساختهٔ ابراهیم گلستان بود. همچنین لرتا در مجموعه تلویزیونی خسرو میرزای دوم که در سال ۱۳۵۶ از تلویزیون ایران پخش شد، ایفای نقش کرد. لرتا سال‌های پایانی عمر خود را در وین سپری کرد.

زندگی[ویرایش]

لرتا در جوانی

ابتدای زندگی و تحصیلات[ویرایش]

لرتا هایراپتیان تبریزی در یک خانواده ارمنی در سال ۱۲۹۰ خورشیدی (۱۹۱۱ میلادی) در باغ ییلاقی پدربزرگش در آبادی زرگنده در جنوب تجریش (شمال تهران امروزی) متولد شد.[۴][۵][۶][۷] پدرش هامبارتسوم هایراپتیان[الف] از بازرگانان پارچه در قره‌باغ، امپراتوری روسیه بود که در سال‌های پیش از انقلاب اکتبر تابعیت روسی‌اش را پس داد، به تهران آمد و با ماری-ترز[ب] دختر ماکسیم د لا روکا،[پ] داروساز ایتالیایی و شهروند جزیرهٔ مالت، ازدواج نمود.[۸][۹] لرتا تحصیلات ابتدایی را ابتدا در مدرسهٔ فرانسوی ژاندارک آغاز نمود و سپس از کلاس سوم دبستان، در مدرسه روس‌ها[ت] ادامه داد.[۱۰][۱۱][۱۲] در همین دوران وی وارد گروه تئاتری مدرسه شد و در ده سالگی بر صحنه رفت.[۱۳][۱۴]

شروع فعالیت هنری[ویرایش]

مادر لرتا مخالف فعالیت هنری دخترش در شرایط کار و محیط اجتماعی آن دوره بود.[۱۵] با این حال، لرتا در سال ۱۳۰۱ (۱۹۲۲) در سن ۱۱ سالگی در نمایشی موزیکال به کارگردانی ساتنیک آقابابیان خارج از مدرسه به روی صحنه رفت نقش آفرینی نمود.[۱۶][۱۷] او اما کار جدی‌تر خود را با گروه‌های تئاتری موجود آن زمان مانند «کمدی ایران»، «نکیسا»، «کمدی اخوان» و «جامعه باربد» آغاز کرد.[۱۸]

با تأسیس مدرسهٔ موسیقی و کلوپ موزیکال وابسته به آن که علینقی وزیری بنیانگذار آن بود، زنان نیز مجالی برای پیوستن به گروه‌های هنری یافتند.[۱۹] لرتا به کلوپ موزیکال پیوست.[۲۰] کلوپ موزیکال پس از مدتی تعطیل شد و هنرمندان هر یک به گوشه‌ای رفتند[۲۱] اما لرتا که هم صدایی خوش داشت و هم بازیگری برجسته بود، بلافاصله از سوی گروه‌های تئاتری دعوت به کار شد.[۲۲]

لرتا هنوز چهارده سال نداشت که در نمایشنامه مولیر به کارگردانی و ترجمه کاراکاش و همراه آقای دریابیگی و دیگر بازیکنان تئاتر چون برسابه شرکت کرده بود.[۲۳][۲۴] در چهارده سالگی او در نمایشی موزیکال به کارگردانی ساتنیک آقابابیان در تئاتر گراند هتل در نقش یک غنچه گل ظاهر شد[۲۵] و در پانزده سالگی برای بازی در نمایش‌های هایک کاراکاش، مدیر روزنامه‌های ارمنی زبان بوبوخ[ث] و ورا تسنوند،[ج] به فراگیری زبان فارسی پرداخت.[۲۶][۲۷]

فعالیت در گروه‌های ظهیری، اخوان و پاپازیان[ویرایش]

در سال ۱۳۰۵ خورشیدی، به دعوت محمود ظهیرالدینی به گروه کمدی اخوان پیوست.[۲۸][۲۹] و در نمایشنامهٔ تاجر ونیزی اثر شکسپیر با ظهیرالدینی و حسین خیرخواه بازی کرد.[۳۰][۳۱] بعد به دعوت اسماعیل مهرتاش به تئاتر جامعه باربد رفت و در نمایشنامه‌های موزیکال لیلی و مجنون، یوسف و زلیخا (۱۳۰۷/۱۹۲۸، در نقش زلیخا) و خسرو و شیرین نقش‌های اول را ایفا کرد.[۳۲][۳۳] صدای لرتا در نقش زلیخا بر روی نوارهای کاست قدیمی به یادگار باقی مانده‌است.[۳۴] در اواخر ۱۳۱۱ «تروپ نوشین» به وسیله عبدالحسین نوشین و به کمک لرتا و نصرت‌الله محتشم تشکیل شد.[۳۵] در خرداد ۱۳۱۲، لرتا در نمایش سرانجام هرمزان نوشته فتح‌الله‌خان معتمدی خوانساری در نمایشگاه مرکزی لاله‌زار به همراهی پرخیده و معزالدین فکری بازی کرد.[۳۶]

در هجده سالگی در تعدادی از نمایش‌های ویلیام شکسپیر به کارگردانی واهرام پاپازیان[چ] بازی کرد[۳۷] که این همکاری تا سال ۱۳۱۲ هم ادامه داشت.[۳۸][۳۹][۴۰] مانوئل ماروتیان نیز، که در ۱۳۱۲ از ارمنستان غربی (وان) به ایران آمد، نمایشنامه‌های چندی را در تهران به زبان ارمنی اجرا کرد و لرتا هم در سه نمایش به کارگردانی او به زبان ارمنی ایفای نقش کرد که عبارت بودند از: سامسون و دلیله، اثر پُل دِمازی، اوشین، نامزد ولیعهد، اثر لوون شانت؛ و نیز باربر مارسی، اثر هانری برنشتاین.[۴۱]

همکاری و سپس ازدواج با نوشین[ویرایش]

پاپازیان قبل از اتمام مدت اقامت خود در ایران، آنقدر تحت تأثیر استعداد لرتا قرار گرفت که به مادر وی پیشنهاد کرد اجازه بدهد تا لرتا را با خود به اتحاد شوروی برده و امکانات پیشرفته در اختیارش قرار دهد اما لرتا که در آن موقع ۲۱ یا ۲۲ سال داشت و تازه با نوشین آشنا شده بود، قبول نکرد.[۴۲] پاپازیان در کتاب خاطرات خود می‌نویسد که لرتا عشق به نوشین را به تئاتر ترجیح داد.[۴۳] اما از آن‌جا که نوشین خود یکی از نوآوران در صحنه‌های هنری بود، این عشق شاید سبب شکوفایی هر چه بیشتر هنر لرتا نیز شد. با آمدن نوشین، دکور صحنه، نورپردازی و نوع بیان مطالب نیز تغییر یافت.[۴۴] حالا دیگر پرده تئاتر با چهار ضربهٔ سنفونی پنجم (سرنوشت) بتهوون کنار می‌رفت و لرتا وارد صحنه می‌شد.[۴۵]

در سال ۱۳۱۲ (۱۹۳۳) لرتا با عبدالحسین نوشین که خود نمایش‌نامه‌نویس و کارگردان تئاتر بود ازدواج کرد.[۴۶][۴۷][۴۸] وی در کلوپ ایران در نمایش اتلو به کارگردانی پاپازیان در نقش دِزْدِمُونا بازی کرد.[۴۹][۵۰] محمد عاصمی بازی لرتا در این نمایش و واکنش تماشاگران را چنین توصیف کرده‌است: «زمانی که در نمایشنامهٔ اتلو بازی می‌کرد، وقتی که اتلو او را کشت، مردم واقعاً خیال کردند که او را کشته و بسیار نگران و ناراحت بودند. وقتی تئاتر تمام شد، دست زدند و پرده باز شد و دوباره آمدند برای تشکر. مردم واقعاً صمیمانه نفس راحت کشیدند که او زنده است و اتلو او را نکشته.»[۵۱]

لرتا را از برخی جهات می‌توان با قمرالملوک وزیری خواننده مقایسه کرد. در همین دوران، لرتا مانند قمر حجاب از سر برداشت و به روی صحنه رفت.[۵۲] محمد عاصمی آنچه را که از شرایط آن زمان از زبان لرتا شنیده‌است، بازگو می‌کند:[۵۳]

«خانم لرتا می‌گفت که شرایط کار و محیط اجتماعی آن زمان برای زن‌ها به قدری محدود بود که او ناچار چادر سرش می‌کرد و روی خود را کاملاً می‌پوشانید و با درشکهٔ کروکی پائین کشیده از خانه به تئاتر می‌رفت. با این همه او کار خود را چنان ماهرانه انجام می‌داد که سازمان شیر و خورشید ایران از پاپازیان شکسپیرشناس روس دعوت کرد که به ایران بیاید و با لرتا همکاری کند. نتیجه این همکاری اجرای تئاتر اتلو اثر شکسپیر با شرکت پاپازیان در نقش اتلو و لرتا در نقش دزدمونا بود.»

نمایشنامه‌هایی که نوشین و لرتا مشترکاً کار کردند، با موفقیت و استقبال مردم روبرو شدند. از جمله این آثار می‌توان به ولپن، پرنده آبی، توپاز، مستنطق و چراغ گاز اشاره کرد.[۵۴][۵۵] در سال ۱۳۱۳ (۱۹۳۴) در جشن هزاره فردوسی، نوشین سه تابلو از داستان‌های شاهنامه را با همکاری محمد علی فروغی و مجتبی مینوی تنظیم کرد و با استفاده از موسیقی غلامحسین مین باشیان و با بازیگری خودش و لرتا و خیرخواه و محتشم در «هتل پالاس» تهران و کلوپ فردوسی به صحنه برد.[۵۶][۵۷][۵۸][۵۹] در ۱۳۱۴ پس از ازدواج با عبدالحسین نوشین فعالیت تئاتری‌اش را گسترش داد.[۶۰] سه تابلو آنقدر مورد استقبال داستان‌های شاهنامه ایرانی‌ها و میهمانان خارجی قرار گرفت که در سال ۱۳۱۵ (۱۹۳۶) نوشین، لرتا و خیرخواه به وسیلهٔ شرق‌شناسان شوروی برای شرکت در فستیوال تئاتر به مسکو دعوت شدند.[۶۱][۶۲][۶۳] پس از پایان فستیوال هم آن‌ها به پاریس رفتند و مدت یک سال تئاترهای روی صحنه پاریس را مورد مطالعه قرار دادند و سپس به ایران بازگشتند.[۶۴][۶۵]

صحنه‌ای از نمایشنامهٔ مردم در سال‌های ۱۳۲۰. از راست: حسین خیرخواه، مصطفی اسکوئی و لرتا

مدتی پس از بازگشت لرتا و نوشین به ایران، در سال ۱۳۲۳ (۱۹۴۴) تئاتر فرهنگ در خیابان لاله‌زار افتتاح شد.[۶۶] در چند ماه آخر سال ۱۳۲۲ (۱۹۴۳) که سالن تئاتر فرهنگ ساخته می‌شد[۶۷][۶۸] نوشین در اتاق دفتر تئاتر، نمایشنامه ولپن را با افراد گروه تمرین می‌کرد. در این زمان لرتا که حامله بود در این تمرین‌ها نقش گلبهار را به اجرا درآورد.[۶۹][۷۰] از آن به بعد لرتا دیگر منحصراً در تئاترهایی که همسرش نوشین روی صحنه می‌برد، بازی کرد[۷۱] و پس از تولد پسرش، کاوه، که در مهر ۱۳۲۲ (اکتبر ۱۹۴۳) به دنیا آمد، بیشتر به زندگی خانوادگی و سرپرستی فرزندش پرداخت.[۷۲][۷۳]

در سال ۱۳۲۵ (۱۹۴۶) عبدالحسین نوشین تئاتر فردوسی را با اجرای نمایش مستنطق اثر پریستلی به ترجمه بزرگ علوی افتتاح کرد.[۷۴][۷۵] سوء قصد به جان محمدرضاشاه پهلوی در ۱۵ بهمن ماه ۱۳۲۷ در دانشگاه تهران به انحلال حزب توده و فرار بسیاری از رهبران آن حزب و در نتیجه تعطیلی تئاتر فردوسی منجر شد.[۷۶] نوشین نیز همراه با بسیاری از سران حزب توده به زندان افتاد.[۷۷][۷۸] نوشین نهایتاً موفق شد با یاری حزب توده از زندان بگریزد[۷۹] و پس از مدتی زندگی در چند مخفیگاه که بخشی از آن هم در خانه عزت‌الله انتظامی سپری شد، به اتحاد شوروی فرار کند.[۸۰] در سال ۱۳۲۸، پس از آن که آب‌ها از آسیاب افتاد، لرتا بار دیگر کار تئاتر را از سر گرفت و همراه با حسین خیرخواه در «تئاتر سعدی» کار بازیگری و این بار کارگردانی را نیز بر عهده گرفت و نمایش‌نامه‌هایی را که او در زندان نوشته یا ترجمه کرده بود به اجرا درآورد.[۸۱][۸۲][۸۳] (تئاتر سعدی در پاییز ۱۳۲۹، نزدیک ۲۰ ماه پس از تعطیلی تئاتر فردوسی توسط شاگردان نوشین در خیابان شاه‌آباد (تهران) افتتاح شد و اولین برنامه‌اش نمایش بادبزن خانم وندرمیر بود.[۸۴]) گروه نوشین چندین نمایش دیگر (ولپن، مستنطق، سرنوشت، پرنده آبی، شنل قرمز) را هم در تئاتر سعدی بر صحنه برد که لرتا در آن‌ها نقش اول زن را برعهده داشت.[۸۵]

لرتا برای پیوستن به همسرش از طریق فرانسه به اتحاد شوروی رفت و پس از چند سال دوری از نوشین همراه با فرزندش در سال ۱۳۳۲ (۱۹۵۳) در مسکو به او پیوست. لرتا سپس در دوران ما (۱۳۳۲ تا ۱۳۴۲) در «استودیوی تئاتر هنری مسکو» تحصیل کرد.[۸۶][۸۷] با اعلام ممنوع‌الورود بودن نوشین به ایران، لرتا در سال ۱۳۴۳ (۱۹۶۵) از طریق پاریس به ایران بازگشت؛ این بار اما بدون نوشین.[۸۸][۸۹] او پس از بازگشت به ایران، همچنان بازیگری و کارگردانی تئاتر را ادامه داد.[۹۰] در این دوران وی به همراه تقی مینا، علیرضا افضغ پور، محمدعلی جعفری «تئاتر کسری» را اجاره کردند و با چند نفر از همکاران قدیمی گروه تئاتر جدیدی تشکیل دادند.[۹۱] این گروه نمایش‌های گناهکاران بی‌گناه نوشته استروفسکی و ماجرای شبانه را به کارگردانی و بازیگری لرتا روی صحنه برد.[۹۲] در دههٔ ۱۳۵۰، او به جمع جوانان کارگاه نمایش پیوست و در چند نمایش (به کارگردانی آربی آوانسیان، ایرج انور و داریوش فرهنگ) بازی کرد. در همین دوره و به افتخار پنجاه سال خدمت تئاتریِ او، سالن چارسو در مجتمع تئاتر شهر، با اجرای نمایش «خلوت خفتگان» (به کارگردانی آربی آوانسیان و بازی لرتا و سوسن تسلیمی) به نام لرتا افتتاح شد.[۹۳]

لرتا در کهنسالی

لرتا از سال ۱۳۵۰ الی ۱۳۵۷ (۷۸–۱۹۷۱) در همکاری‌هایش با کارگاه نمایش به ایفای نقش در نمایشنامه‌های زیر پرداخت:[۹۴][۹۵]

فعالیت در سینما و تلویزیون[ویرایش]

وی شب اعلام (۱۳۴۹ داوود ملاپور) را با عبدالله بوتیمار؛ احساس داغ (۱۳۵۰ روبیک زادوریان) را با گوگوش؛ همای سعادت (۱۳۵۰ فابی چاناکیا) را با محمدعلی فردین و ایرن زازیانس؛ معرکه (۱۳۵۰ زادوریان) را با ایرج رستمی و شهین؛ باشرف‌ها (۱۳۵۱ قدرت‌الله بزرگی) را با جمشید مشایخی و آرمان هوسپیان؛ تختخواب سه نفره (۱۳۵۲ نصرت کریمی) را با خود وی، دیانا و توران مهرزاد و اسرار گنج دره جنی (۱۳۵۳ ابراهیم گلستان) را با مری آپیک، صادق بهرامی و پرویز صیاد بازی کرد.[۹۶][۹۷][۹۸]

مجموعه تلویزیونی خسرو میرزای دوم (نصرت کریمی) آخرین کار تصویری وی است که در نقش عمه خانم، بزرگ فامیل اشرافی دیوان سالار بازی کرد.[۹۹][۱۰۰]

لرتا در گفتگویی با لاله تقیان در ۱۳۵۶ اظهار نظری دربارهٔ سینما و مجموعه‌های تلویزیونی کرده و گفته:

«من اصلاً بازی در فیلم را دوست ندارم و فکر می‌کنم که بازی در فیلم یک کار هنری نیست ولی بازی در سریال تلویزیونی را تنها به خاطر جنبهٔ مادی‌اش پذیرفتم ولی به هر حال در آنجا هم می‌کوشم کار تمیزی ارائه کنم. این نکته را هم اضافه کنم که بعد از پنجاه سال کار تئاتر نسل امروز مرا نمی‌شناخت ولی حالا بعد از بازی در یک مجموعهٔ تلویزیونی همه مرا می‌شناسند.»

سال‌های پایانی عمر[ویرایش]

با وقوع انقلاب اسلامی لرتا نیز مانند بسیاری از هنرمندان، یک بار دیگر راه مهاجرت را در پیش گرفت و در ۱۳۵۸ برای نگهداری از نوه‌اش و زندگی در کنار تنها فرزندش، کاوه از ایران مهاجرت کرد و سال‌های آخر عمرش را در وین، اتریش گذراند و سرانجام در روز یکشنبه ۲۹ مارس ۱۹۹۸ (۹ فروردین ۱۳۷۷) درگذشت.[۱۰۱][۱۰۲][۱۰۳][۱۰۴]

آثار[ویرایش]

به عقیدهٔ زاون هواسپیان، زندگی لرتا به وِیژه پس از همفکری و همکاری با نوشین، و در گیرودار حساس‌ترین و مهم‌ترین برههٔ تاریخ سیاسی ایران، با تئاتر معاصر ایران گره خورده‌است اما حضور او در سینمای ایران، بیشتر شبیه به یک زنگ تفریح است.[۱۰۵]

نمایش‌ها[ویرایش]

عمده نمایش‌های لرتا عبارتند از:[۱۰۶][۱۰۷][۱۰۸][۱۰۹][۱۱۰]

نام نمایش سال اجرا نویسنده مترجم کارگردان محل اجرا
تاجر ونیزی ویلیام شکسپیر کمدی اخوان
لیلی و مجنون اسماعیل مهرتاش جامعه باربد
یوسف و زلیخا جامعه باربد
خسرو و شیرین جامعه باربد
سرانجام هرمزان خرداد ۱۳۱۲ فتح‌الله‌خان معتمدی خوانساری
قزل ارسلان پسر امیرارسلان رومی ۱۳۱۲
۱۳۱۲ واهرام پاپازیان
اتلو ۱۳۱۴ ویلیام شکسپیر ناصرالملک واهرام پاپازیان
پیراهن ابریشمی
سامسون و دلیله پُل دِمازی مانوئل ماروتیان
اوشین، نامزد ولیعهد لوون شانت مانوئل ماروتیان
باربر مارسی هانری برنشتاین[ح] مانوئل ماروتیان
تاجر ونیزی ۱۳۲۳ ویلیام شکسپیر ترجمه رضا آذرخشی عبدالحسین نوشین تئاتر فرهنگ
ولپن ۱۳۲۳
دی ۱۳۲۶
بن جانسن عبدالحسین نوشین عبدالحسین نوشین تئاتر فرهنگ
تئاتر فردوسی
سرگذشت (رزماری) بهمن ۱۳۲۶ کلماتسن بارکلی تئاتر فردوسی
مردم (توپاز) اسفند ۱۳۲۶
۱۳۳۰
مارسل پانیول عبدالحسین نوشین عبدالحسین نوشین تئاتر فردوسی
تئاتر سعدی
مستنطق آبان ۱۳۲۶ جی. بی. پریستلی تئاتر فردوسی
پرنده آبی ۱۳۲۶ موریس مترلینک عبدالحسین نوشین عبدالحسین نوشین تئاتر فردوسی
بادبزن خانم ویندرمیر ۱۳۳۰–۱۳۲۹ اسکار وایلد لرتا تئاتر سعدی
چراغ گاز[خ] ۱۳۳۰? (۱۳۲۶) پاتریک همیلتون[د] مسعودی و خوانساری نوشین تئاتر فردوسی؟ (تماشاخانه بهمن)
شنل قرمز بهمن ۱۳۳۰ اوژن بریو لرتا تئاتر سعدی
اوژنی گرانده انوره دو بالزاک
سرگذشت وشمگیر
عشق و اتفاق
گناهکاران بی‌گناه ۱۳۴۵ آلکساندر آستروفسکی لرتا تئاتر کسری
ماجرای شبانه ۱۳۴۴ ژیلبر سواژون[ذ] لرتا تئاتر کسری
گربه روی شیروانی داغ تنسی ویلیامز لرتا تئاتر کسری
ازدواج به سبک ایتالیایی تئاتر کسری
دو جلاد فرناندو آرابال ایرج انور
ادیپ شهریار داریوش فرهنگ
همان طوری که بوده‌ایم آرتور آدامف آربی اوانسیان
ایلف کوچولو هنریک ایبسن آربی اوانسیان

سینمایی[ویرایش]

ردیف نام فیلم سال نقش کارگردان
۱ شب اعلام ۱۳۴۹ - داوود ملاپور
۲ احساس داغ ۱۳۵۰ - روبیک زادوریان
۳ معرکه ۱۳۵۰ - روبیک زادوریان
۴ همای سعادت ۱۳۵۰ - فابی چاناکیا
۵ باشرف‌ها ۱۳۵۱ - قدرت‌الله بزرگی
۶ اسرار گنج دره جنی ۱۳۵۳ - ابراهیم گلستان

مجموعه تلویزیونی[ویرایش]

یادداشت[ویرایش]

  1. Hambarsoum Hayrapetian
  2. Marie-Therese
  3. Maxime de la Roca
  4. در این مدرسه برنامه‌های هنری از جمله تئاتر اجرا می‌شد
  5. بوبوخ به معنی لولو خُرخُره
  6. ورا تسنوند به معنی تولدی دیگر
  7. کارگردان، بازیگر بزرگ تئاتر و شکسپیرشناس ارمنستان و روسیه که به دعوت سازمان شیر و خورشید برای احیاء تئاتر به ایران آمده بود
  8. Henri Bernstein
  9. Gas Light
  10. Patrick Hamilton
  11. Marc-Gilbert Sauvajon

جستارهای وابسته[ویرایش]

پانویس[ویرایش]

  1. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  2. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  3. قوکاسیان، بردی از یادم.
  4. قوکاسیان، بردی از یادم.
  5. لازاریان، دانشنامه ایرانیان ارمنی، ۴۳۱.
  6. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  7. Milani, Eminent Persians, 1008.
  8. حزب توده ایران، یادوارهٔ لرتا هایراپتیان.
  9. قوکاسیان، بردی از یادم.
  10. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  11. هواسپیان، لرتا: فصلی از تاریخ تئاتر ایران، ۵۹.
  12. قوکاسیان، بردی از یادم.
  13. هواسپیان، لرتا: فصلی از تاریخ تئاتر ایران، ۵۹.
  14. Milani, Eminent Persians, 1008.
  15. قوکاسیان، بردی از یادم.
  16. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  17. قوکاسیان، بردی از یادم.
  18. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  19. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  20. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  21. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  22. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  23. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  24. قوکاسیان، بردی از یادم.
  25. هواسپیان، لرتا: فصلی از تاریخ تئاتر ایران، ۵۹.
  26. هواسپیان، لرتا: فصلی از تاریخ تئاتر ایران، ۵۹.
  27. قوکاسیان، بردی از یادم.
  28. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  29. قوکاسیان، بردی از یادم.
  30. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  31. قوکاسیان، بردی از یادم.
  32. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  33. قوکاسیان، بردی از یادم.
  34. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  35. جنتی، تاریخچه سیر تکامل هنر نمایشی در ایران، ۲۸۹.
  36. قوکاسیان، بردی از یادم.
  37. ارامنه و سینمای ایران، ۸۶.
  38. هواسپیان، لرتا: فصلی از تاریخ تئاتر ایران، ۵۹.
  39. قوکاسیان، بردی از یادم.
  40. جنتی، تاریخچه سیر تکامل هنر نمایشی در ایران، ۲۸۹.
  41. ساجدی، لُرِتا و شهد نمایش.
  42. قوکاسیان، بردی از یادم.
  43. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  44. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  45. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  46. هواسپیان، لرتا: فصلی از تاریخ تئاتر ایران، ۵۹.
  47. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  48. Milani, Eminent Persians, 1009.
  49. ارامنه و سینمای ایران، ۸۶.
  50. Milani, Eminent Persians, 1008.
  51. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  52. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  53. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  54. ارامنه و سینمای ایران، ۸۶.
  55. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  56. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  57. حزب توده ایران، یادوارهٔ لرتا هایراپتیان.
  58. هواسپیان، لرتا: فصلی از تاریخ تئاتر ایران، ۵۹.
  59. امینی نجفی، نوشین پس از ۴۰ سال؛ مرد هنر در کوره راه سیاست.
  60. ارامنه و سینمای ایران، ۸۶.
  61. هواسپیان، لرتا: فصلی از تاریخ تئاتر ایران، ۵۹.
  62. قوکاسیان، بردی از یادم.
  63. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  64. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  65. قوکاسیان، بردی از یادم.
  66. امینی نجفی، نوشین پس از ۴۰ سال؛ مرد هنر در کوره راه سیاست.
  67. قوکاسیان، بردی از یادم.
  68. اشاره‌ای به چگونگی راه‌یابی تئاتر اروپایی در ایران و پیدایش گروه‌های تروپ تئاتری، ۲۱.
  69. قوکاسیان، بردی از یادم.
  70. امینی نجفی، نوشین پس از ۴۰ سال؛ مرد هنر در کوره راه سیاست.
  71. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  72. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  73. قوکاسیان، بردی از یادم.
  74. امینی نجفی، نوشین پس از ۴۰ سال؛ مرد هنر در کوره راه سیاست.
  75. قوکاسیان، بردی از یادم.
  76. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  77. عبدی، لرتا؛ پنجاه سال تئاتر ایران و مرگ در خلوتی خفته در وین.
  78. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  79. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  80. خوشنام، عبدالحسین نوشین؛ پیشرو در تئاتر ایران.
  81. هواسپیان، لرتا: فصلی از تاریخ تئاتر ایران، ۵۹.
  82. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  83. قوکاسیان، بردی از یادم.
  84. امینی نجفی، نوشین پس از ۴۰ سال؛ مرد هنر در کوره راه سیاست.
  85. هواسپیان، لرتا: فصلی از تاریخ تئاتر ایران، ۵۹.
  86. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  87. قوکاسیان، بردی از یادم.
  88. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  89. قوکاسیان، بردی از یادم.
  90. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  91. مینا، بانو لرتا هایراپتیان (نوشین)، ۷۷۷.
  92. مینا، بانو لرتا هایراپتیان (نوشین)، ۷۷۷.
  93. هواسپیان، لرتا: فصلی از تاریخ تئاتر ایران، ۵۹.
  94. لازاریان، دانشنامه ایرانیان ارمنی، ۴۳۱.
  95. هواسپیان، لرتا: فصلی از تاریخ تئاتر ایران، ۵۹.
  96. ارامنه و سینمای ایران، ۸۶.
  97. قوکاسیان، بردی از یادم.
  98. هواسپیان، لرتا: فصلی از تاریخ تئاتر ایران، ۵۹.
  99. ارامنه و سینمای ایران، ۸۶.
  100. هواسپیان، لرتا: فصلی از تاریخ تئاتر ایران، ۵۹.
  101. هواسپیان، لرتا: فصلی از تاریخ تئاتر ایران، ۵۹.
  102. Milani, Eminent Persians, 1008.
  103. عبدی، لرتا؛ پنجاه سال تئاتر ایران و مرگ در خلوتی خفته در وین.
  104. خوشنام، لرتا، قمر دنیای تئاتر.
  105. هواسپیان، لرتا: فصلی از تاریخ تئاتر ایران، ۵۹.
  106. امید، فرهنگ سینمای ایران، ۳۹۳.
  107. بزرگمهر، ماخذشناسی، ۶۳–۵۵.
  108. قوکاسیان، بردی از یادم.
  109. تئاتر فردوسی دومین گام تئاتر مدرن ایران.
  110. تئاتر کسری محصول آشنایی دکتر والا و داود رشیدی.

منابع[ویرایش]

به فارسی

  • ابراهیم‌زاده، فرزانه. «یادی از لرتا؛ به بهانه انتشار کتابی دربارهٔ او». مد و مه. بایگانی‌شده از اصلی در ۶ اکتبر ۲۰۱۸. دریافت‌شده در ۵ اکتبر ۲۰۱۸.
  • امید، جمال (۱۳۷۷). فرهنگ سینمای ایران. تهران: مؤسسه انتشارات نگاه. ص. ۹۳–۳۹۲. شابک ۹۶۴-۶۱۷۴-۸۹-۲.
  • امینی نجفی، علی (۱۳۹۰). «نوشین پس از ۴۰ سال؛ مرد هنر در کوره راه سیاست». بی‌بی‌سی فارسی. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۶ دسامبر ۲۰۱۸. دریافت‌شده در ۵ اکتبر ۲۰۱۸.
  • بزرگمهر، شیرین (۱۳۷۹). «ماخذشناسی». کتاب ماه هنر (۲۰ و ۲۱): ۵۵ تا ۶۳. بایگانی‌شده از اصلی (PDF) در ۱۶ دسامبر ۲۰۱۸. دریافت‌شده در ۵ اکتبر ۲۰۱۸.
  • جنتی، ابوالقاسم (۱۳۳۲). «تاریخچه سیر تکامل هنر نمایشی در ایران» (۶۴): ۲۸۶ تا ۲۹۱.
  • خوشنام، الهه (۱۳۹۵). «عبدالحسین نوشین؛ پیشرو در تئاتر ایران». بی‌بی‌سی فارسی. دریافت‌شده در ۵ اکتبر ۲۰۱۸.
  • خوشنام، الهه (۱۴ ژوئن ۲۰۱۱). «لرتا، قمر دنیای تئاتر». دویچه وله. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۶ دسامبر ۲۰۱۸.
  • ساجدی، طهمورث (۱۳۹۴). «لُرِتا و شهد نمایش». فصلنامه فرهنگی پیمان. سال نوزدهم (۷۳). بایگانی‌شده از اصلی در ۱۶ دسامبر ۲۰۱۸. دریافت‌شده در ۵ اکتبر ۲۰۱۸.
  • عبدی، محمد (۱۳۹۵). «لرتا؛ پنجاه سال تئاتر ایران و مرگ در خلوتی خفته در وین». رادیو فردا. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۶ دسامبر ۲۰۱۸.
  • قوکاسیان، زاون (۱۳۸۶). بردی از یادم. خجسته. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۲۳۳-۹۰-۴.
  • لازاریان، ژانت د (۱۳۸۲). «سینما». دانشنامه ایرانیان ارمنی. تهران: انتشارات هیرمند. شابک ۹۶۴-۶۹۷۴-۵۰-۳.
  • ملکی، توکا (۱۳۸۰). زنان موسیقی ایران از اسطوره تا امروز. تهران: کتاب خورشید. شابک ۹۶۴-۷۰۸۱-۰۶-۵. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۶ دسامبر ۲۰۱۸. دریافت‌شده در ۱۴ نوامبر ۲۰۱۸.
  • مینا، محمدتقی (۱۳۷۷). «بانو لرتا هایراپتیان (نوشین): هنرمند گرانمایه ای که بیش از پنجاه سال از عمر خود را در راه پیشرفت هنر نمایش در ایران صرف کرد». چیستا (۱۵۰): ۷۷۷–۷۷۴.
  • هواسپیان، زاون. «لرتا: فصلی از تاریخ تئاتر ایران». جوانان (۱۰۷۶): ۵۹.
  • لرتا در بانک جامع اطلاعات سينماى ايران
  • «تئاتر فردوسی دومین گام تئاتر مدرن ایران». ۱۳۹۵. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۲ نوامبر ۲۰۱۸. دریافت‌شده در ۱۱ نوامبر ۲۰۱۸.
  • «تئاتر کسری محصول آشنایی دکتر والا و داود رشیدی». ۱۳۹۵. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۶ دسامبر ۲۰۱۸. دریافت‌شده در ۱۴ نوامبر ۲۰۱۸.
  • «اشاره‌ای به چگونگی راه‌یابی تئاتر اروپایی در ایران و پیدایش گروه‌های تروپ تئاتری». نمایش (۳): ۱۸–۲۱. ۱۳۶۳.
  • «یادوارهٔ لرتا هایراپتیان بازیگر و کارگردان مردمی تآترعلمی ایران ستاره‌ها بر صحنه می‌درخشند». حزب توده ایران. ۱۳۹۲. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۶ دسامبر ۲۰۱۸. دریافت‌شده در ۵ اکتبر ۲۰۱۸.
  • گروه تحقیق و پژوهش موزه سینما (۱۳۸۳). «چهره‌های ارمنی در سینمای ایران». ارامنه و سینمای ایران. تهران. باغ فردوس: موزه سینمای ایران. شابک ۹۶۴-۶۷۲۸-۴۴-۸.

انگلیسی

  • Milani, Abbas (2008). Eminent Persians, Volume 1. syracuse university press. p. 1007-11. ISBN 978-0-8156-0907-0. Archived from the original on 16 December 2018. Retrieved 5 October 2018.

برای مطالعهٔ بیشتر[ویرایش]

پیوند به بیرون[ویرایش]

خطای لوآ در پودمان:External_links2 در خط 126: assign to undeclared variable 'link'.