عمر بن عبدالعزیز

عمر بن عبدالعزیز
عمر دوم
دینار عمر بن عبد العزیز
خلافت۹۹ تا ۱۰۱ ه‍.ق (۷۱۷ تا ۷۲۰ میلادی)
پیشینسلیمان بن عبدالملک
جانشینیزید بن عبدالملک
زاده۲۶ صفر ۶۳ ه‍.ق (۲ نوامبر ۶۸۲)
مدینه
درگذشته۱۶ رجب ۱۰۱ ه‍.ق (۴ فوریه ۷۲۰)
دیر سمعان، معره نعمان، شام
آرامگاه
همسران
  • فاطمة بنت عبد الملک (دختر عمویش)
  • لمیس بنت علی بن الحارث
    حلتما بنت زاعد بن عبید
  • أم عثمان بنت شعیب بن زیان
فرزند(ان)عبدالملک • عبدالعزیز • عبدالله • ابراهیم • اسحاق • یعقوب • بکر • ولید • موسی • عاصم • یزید • زیان • عبدالله • امینه • ام عمار • ام عبدالله
نام کامل
عُمَر بن عَبد العَزيز بن مُروان بن الحَكَم بن أبي العاص الأُمَويُّ القُرَشيُّ
دودمانامویان
پدرعبدالعزیز بن مروان
مادرام عاصم لیلی بنت عاصم بن عمر بن خطاب

عمر بن عبدالعزیز (به عربی: عُمَر بن عَبد العَزيز بن مُروان بن الحَكَم بن أبي العاص الأُمَويُّ القُرَشيُّ) (از ۹۹–۱۰۱ ه‍.ق) هشتمین خلیفه از خلفای اموی است که برخی از اهل سنت از جمله ابن اثیر و محمد بن ادریس شافعی او را پنجمین خلیفه از خلفای راشدین دانسته‌اند. عمر بن عبدالعزیز در سال ۶۸۲ میلادی/۶۱ هجری در مدینه زاده شد، نسبش به عمر بن خطاب می‌رسید، چرا که مادرش ام عاصم (لیلی) دختر عاصم بن عمر بود؛ او اصول دین و علوم فقه را از صالح بن کیسان در مدینه آموخت. پدرش عبدالعزیز بن مروان یکی از بزرگان بنی امیه بود.

عبدالعزیز بیش از بیست سال امارت مصر را بر عهده داشت؛ در مورد جریان ازدواج عبدالعزیز بن مروان آمده‌است که روزی به یکی از وزیران خود گفت: حدود چهارصد درهم از پاک‌ترین اموال من جمع‌آوری کن زیرا اراده ازدواج با خانوادهٔ دیندار و صالحی را دارم، بعد از تحقیق و تفحص با ام عاصم دختر عاصم بن عمر بن خطاب ازدواج کرد و از این پدر و مادر، عمر بن عبدالعزیز مجدد قرن اول متولد شد.[۱]

در کتاب خلاصه الحقایق آورده که: عمر عبدالعزیز را چهار دختر بود و وی به کعبه رفته بود، در منا این چهار دختر خود را به چهار پادشاه داد، یکی مادر ذوالنون مصری شد، یکی مادر بایزید بسطامی و یکی مادر شقیق بلخی و یکی مادر عبدالرحمن رازی .[نیازمند منبع]

دوران خلافت[ویرایش]

سلیمان بن عبدالملک در سال ۹۹ هـ درگذشت و طی وصیت‌نامه‌ای عمر بن عبدالعزیز را به عنوان خلیفه منصوب کرد. عمر بن عبدالعزیز پس از برعهده گرفتن این مسئولیت، به مسجد رفته در آنجا سخنرانی کرد که خلاصه آن به این شرح است:

ای مردم! من به وسیله مقام خلافت مورد امتحان الهی قرار گرفته‌ام. اما در این مورد نه از من نظرخواهی شده و نه از شما مشورت گرفته شده‌است؛ لذا من شما را بر بیعت با خودم مجبور نمی‌کنم و شما هرکس را می‌خواهید خلیفه تعیین کنید.

در دوره وی ناسزا گفتن به علی بن ابی طالب منسوخ گردید. او جزیه ذمیان مسلمان شده را برداشت و مالیات ایرانیان را کاهش داد و وقتی دیگران از کاهش درآمد بیت المال سخن گفتند، گفت: خداوند پیغمبر خود رابرای هدایت فرستاده‌است ونه برای جزیه گرفتن.[۲] وی نخلستان فدک را، در اختیار و مالکیت خاندان محمد بن عبدالله، پیامبر مسلمانان، قرار داد. به نظر می‌رسد تفاوت طرز فکر این خلیفه اموی با دیگر همتایان خویش نشات گرفته از معاشرت‌های مستمر وی با علماء و فضلا آن روزگار در شهر مدینه و تأثیرپذیری از باورها و افکار صلح جویانه آنان باشد؛ به نحوی که در زمان ولید بن عبدالملک، حجاج بن یوسف از تحمل عمر که والی مدینه بود برآشفت و موجبات عزل وی را در سال ۹۳ هجری قمری فراهم کرد.

مینیاتوری از محاصره دوم قسطنطنیه توسط اعراب که در زمان عمر بن عبدالعزیز لغو شد.

درگذشت[ویرایش]

عمر بن عبدالعزیز در سن چهل سالگی، در روز جمعه ۲۰ ماه رجب سال ۱۰۱هـ، در شهر سمعان از بلاد شام درگذشت. آرامگاه وی در منطقه دیر شرقی واقع در جنوب شرق شهر معره نعمان در سوریه کنونی (استان ادلب) قرار دارد که بر فراز آن مسجدی بنا شده‌است. مسعودی در مروج الذهب تأیید کرده‌است که پس از تسلط بنی عباس بر بنی امیه، زمانی که قبر بسیاری از خلفای بنی امیه (من جمله یزید بن معاویه، عبدالملک بن مروان، ولید بن عبدالملک و…) توسط سپاه فاتح نبش شده و اجساد و استخوان‌های آن‌ها سوزانده شد، آرامگاه عمر بن عبدالعزیز دست نخورده باقی ماند و کسی متعرض آن نشد که دلیل آن به حسن شهرت وی در میان مردم بازمی‌گردد.[۳] پس از مرگ عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک جانشین وی شد.

منابع[ویرایش]

  1. پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان، با دخل و تصرف اندک
  2. حسن ابراهیم حسن. تاریخ سیاسی اسلام ترجمه ابوالقاسم پاینده. چاپ ششم سازمان انتشارات جاویدان.
  3. مسعودی، علی بن حسین. مروج الذهب (نسخه عربی). وب سایت رسمی کتابخانه آنلاین تاریخ اسلام: دارالهجره. صص. جلد چهارم، صفحه ۴۲۷.
  1. البدایة و النهایة (ابن کثیر)
  2. رجال الفکر و الدعوة (ابو الحسن ندوی)
  3. الدولة الأمویة (دکتر صلابی)