عشایر ایران

عشایر در منطقه خفر پادنا

عشیره، قبیله، ایل، طایفه، اویماق، اولو و به ویژه جمع آن‌ها عشایر، قبایل، ایلات، طوایف، اویماقات، اولوسات در متون فارسی غالباً هم‌معنی‌اند و در واژه‌نامه‌ها خاندان یا دودمان یا گاهی جامعه یا مجموعه قشون توضیح داده می‌شود. تاریخ ایلات ایران، تاریخ ایران است. نگاهی به تاریخ ایران این نکته را روشن می‌کند که بدون مطالعهٔ تاریخ اقوام، ایلات و عشایر به درستی نمی‌توان تاریخ ایران را شناخت. در حدود سال ۱۳۰۰ شمسی، عشایر بیش از ۲۵ درصد جمعیت کشور را تشکیل می‌داده‌اند که این میزان از آن زمان تاکنون به زیر ۲ درصد کاهش یافته‌است.[۱]

در هر دورانی از تاریخ ایران که یکی از ایلات نیرومندتر از دیگران بوده (مانند ایل قشقایی و بختیاری که از دورهٔ صفوی و افشاریه تا پهلوی نفوذ گسترده و پُررنگی در حکومت‌ها و دربار داشتند وحاکم امان الله خان بابادی کرمان را مستقل کرد) قدرت سیاسی را تسخیر کرده‌است.

یک پسربچه از عشایر سیستان و بلوچستان در چادری بافته شده از موی بز معروف به سیاه‌چادر

در جامعهٔ ایلاتی بر مبنای مناسبات عشیره‌ای مردم اطاعت‌پذیری محض از رؤسایشان داشتند و از سویی داشتن نیروی مسلح از ضروریات زندگی ایلی بوده‌است و در اختیار داشتن این دو مؤلفه دو اهرم قدرت برای سران ایلات و عشایر فراهم نموده‌است.[۲]

مطالعات تاریخ ایلات ایران نشان می‌دهد که ایلات در سیاست داخلی کشور دارای نفوذ بوده و نقش مهمی را در به وجود آوردن سلسله‌ها بازی می‌کرده‌اند و این امر در بعضی مواقع باعث می‌شده‌است که به فرمان پادشاهان وقت و سیاست کشور، دسته‌هایی از ایلات از محل اصلی خود کوچانیده شده و در محل جدیدی به زندگی بپردازند (مانند تبعید بعضی از طوایف بختیاری توسط نادرشاه به خراسان).[۳]

بررسی آمار جمعیتی ایلات ایران[ویرایش]

ایلات ایران تدریجاً یکجانشین شده‌اند ولی هنوز هم در برخی از قسمت‌های ایران ایلات کوچ گرد وجود دارند. در دوران مشروطه از ۸ میلیون جمعیت ایران بیش از ۲ میلیون نفر یعنی حدود یک چهارم جمعیت ایران به ایلات و عشایر تعلق داشتند.[۲] در سرشماری سال ۱۳۳۵ از ۲۱ میلیون جمعیت ایران ۲–۳ میلیون به ایلات و عشایر تعلق داشتند. جمعیت عشایری کوچ‌روی ایران در یک سیر نزولی بر پایهٔ سرشماری سال ۱۳۴۵، ۴۶۲ هزار نفر و در سرشماری سال ۱۳۵۵ حدود ۳۳۷ هزار نفر اعلام شده‌است.[۴][۱]

جمعیت عشایری ایران در اوایل قرن بیستم ۲۵٪ کل جمعیت کشور بوده، که در سال ۱۳۵۵ به حداکثر ۱۴٪ جمعیت ایران کاهش یافته‌است یعنی ۴٫۸ میلیون نفر. کاهش چشمگیر جمعیت عشایری ایران در دوران سلسله پهلوی از ۲۵٪ به ۱۴٪ جمعیت، در اثر رشد سریع سرمایه‌داری و زندگی شهرنشینی است.[۱][۵]

بنابر آمار کشوری در سال ۱۳۶۰ در کل کشور ۹۲ ایل و ۴۵۴ طایفهٔ مستقل وجود دارد و تعداد ۱۸۸ هزار و ۳۵۴ خانوار عشایری با متوسط ۵٫۸ نفر در هر خانوار سرشماری گردیده‌است.[۵]

جامعهٔ عشایر ایران متشکل از ۱۰۱ ایل و ۵۹۸ طایفهٔ مستقل است و با چند میلیون عضو یکی از بزرگ‌ترین گروه‌های قومیتی را تشکیل می‌دهند. این جمعیت کثیر در گستره‌ای با وسعت بیش از ۹۶۳ هزار کیلومتر مربع (نزدیک به ۶۰ درصد مساحت ایران) استقرار دارند. ایلات و عشایر ایران با داشتن ۲۴ میلیون رأس دام، ۴۵۰ هزار هکتار اراضی کشاورزی و ۲۰ هزار هکتار باغ نقش قابل توجهی در تأمین مواد پروتیینی، لبنی و کشاورزی دارند.[۶]

همچنین با تولید بیش از ۳۰۰ هزار نوع مصنوعات دستی، بیش از ۱۲ هزار میلیارد تومان ارزش افزوده تولید می‌کنند و یکی از مولدترین بخش‌های جمعیتی کشور به‌شمار می‌آیند که با مزیت‌های فراوان این قشر، کمترین حجم از سرمایه‌گذاری‌ها، اعتبارات و توجه عمومی به این قشر شده‌است.[۶]

در سال ۱۳۸۳ بیش از یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر عشایر کوچنده و ۵ میلیون رمه‌گردان در ایران بودند که مکان ثابت برای زندگی داشتند اما نیمی از سال را کوچ می‌کردند. آن‌ها بیش از ۲۵ درصد پوست و گوشت ایران را تأمین می‌کردند.[۶]

ایلات عمدهٔ ایران بر اساس آمار سال ۱۳۶۵:[۷]
نام مکان تعداد درصد (نسبت به کل جمعیت)
عشایر کرد و لک کرمانشاه، ایلام، کردستان، خراسان شمالی، آذربایجان غربی، لرستان ۳٬۷۰۰٬۰۰۰ ۳٪
عشایر ترکمن استان گلستان و خراسان شمالی ۱٬۰۰۰٬۰۰۰ ۲٪
لر و بختیاری چهارمحال و بختیاری، فارس، ایلام، لرستان، خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد، اصفهان، مرکزی، همدان ۲،۰۰۰،۰۰۰ ۱.۹٪
عرب خوزستان، سواحل خلیج فارس ۱٬۰۰۰٬۰۰۰ ۱٪
ترک قشقایی فارس، خوزستان، اصفهان، کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری، بوشهر، شازند و … ۲٬۱۰۰٬۰۰۰ ۲٪
افشار کرمان، زنجان، خراسان رضوی ۵۰٬۰۰۰ ۰٫۱٪
شاهسون آذربایجان، اردبیل ۵۰٬۰۰۰ ۰٫۱٪
ایل الیکایی[۸] سمنان و تهران ۲۲۰۰ ۰٫۱٪

بخش‌بندی عشایر و ایلات ایران[ویرایش]

عشایر ایران به اقوام اصلی کرد، لر، لک ،فارس، ترک، ترکمن، عرب، بلوچ و براهویی تقسیم می‌شوند.[۵][۹]

معمولاً ایلات و عشایر ایران را از جهت زبان به ۷ دسته[۱۰] تقسیم می‌کنند.[۱۱] ترکمنی، ترک‌زبان، فارسی‌زبان، کردی، لرزبان، عرب زبان و بلوچ.[۱۲][۹]

جستارهای وابسته[ویرایش]

پانویس[ویرایش]

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ Annamoradnejad, Rahimberdi; Lotfi, Sedigheh. "Demographic changes of nomadic communities in Iran (1956–2008)". Asian Population Studies. 6 (به انگلیسی) (3): 335–345. doi:10.1080/17441730.2010.512764.{{cite journal}}: نگهداری یادکرد:نام‌های متعدد:فهرست نویسندگان (link)
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ «مؤسسهٔ مطالعات تاریخ معاصر ایران». www.iichs.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۰۸-۰۴.
  3. «نسخهٔ آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۱ اکتبر ۲۰۰۷. دریافت‌شده در ۲۱ ژانویه ۲۰۰۹.
  4. سالنامهٔ آماری کشور، سال ۱۳۶۰، ص ۵۸
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ عبدالله شهبازی، ایل ناشناخته، پژوهشی در کوه‌نشینان سرخی فارس (۱۳۶۶)
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ «عشایر، میراث‌داران و حاملان فرهنگ ایران‌زمین». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۸ آوریل ۲۰۰۵. دریافت‌شده در ۱۱ فوریهٔ ۲۰۰۹.
  7. LORENTZ,J. HISTORICAL DICTIONARY OF IRAN. USA. 2007
  8. https://iranicaonline.org/articles/garmsar-
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ عبدالله شهبازی. مقدمه‌ای بر شناخت ایلات و عشایر. تهران: ۱۳۶۹
  10. https://iranicaonline.org/articles/garmsar-
  11. ایرانشهر-جلد اول ۱۳۴۲- یونسکو- کمیسیون ملی یونسکو در ا یر ان ص۹۴
  12. ایرانشهر-جلد اول ۱۳۴۲- یونسکو- کمیسیون ملی یونسکو در ا یران ص۹۴

منابع[ویرایش]

  • عبدالله شهبازی. مقدمه‌ای بر شناخت ایلات و عشایر. تهران: ۱۳۶۹
  • ایرج افشار، مقدمه ایی بر شناخت ایلات، چادرنشینان و طوایف عشایری، ۱۳۶۶، تهران.
  • لمبتون، آن. تاریخ ایلات ایران. تهران: مجموعه کتاب آگاه، ۱۳۶۲