بحث کاربر:Karbasiha

خوش آمدید[ویرایش]


سلام Karbasiha، به ویکی‌پدیا خوش آمدید. از مشارکت شما سپاسگزارم. امیدوارم که از اینجا خوشتان بیاید و تصمیم به ماندن بگیرید. پیوندهای زیر برای کاربرهای جدید مفیدند:

امیدوارم از ویکی‌پدیانویس بودن لذت ببرید! لطفاً برای آزمایش از ویکی‌پدیا:گودال ماسه‌بازی استفاده کنید و (فقط) در صفحات بحث نام خود را با چهار علامت مدک امضا کنید، (~~~~)، با این کار نام شما و تاریخ به عنوان امضا درج خواهد شد. در صورتی که سوال داشتید، به صفحهٔ ویکی‌پدیا:میز کمک بروید، یا اینکه از من در صفحهٔ بحثم بپرسید. باز هم خوش آمد می‌گویم.
--گردآفرید ۱۸:۰۴، ۴ ژوئن ۲۰۰۷ (UTC)

كرباسي[ویرایش]

خانه كرباسي ها از قديمترين خانه هاي شهرستان آران است در اين خانه در حمله تيمور به نواحي كوير مركزي مثل قم و كاشان و اصفهان از ادامه جنگ و حمله و يورش منصرف و خود را منزوي و خانه نشين كرد و اين در اثر برخورد با يك صوفي درويش علي بود كه در اين خانه زندگي مي كرد تمام شهرها منطقه كويري به چاهها و قنات ويا خانه هاي زير زميني مثل نوش آباد و خانه هاي زير زميني محله وشاد پناه بردند وقتي تيمور از او مي پرسد كه تو چرا مثل سائر مردم فرار و قايم نشدي مي گويد كه من هيچ مالي و ... ندارم فقط جاني دارم كه نفسي مي كشم كه اگر خدا بخواهد در موقع مقر آن را مي گيرد ولذا از تقدير خدا نمي توانم فرار كنم و اگر بدست تو هم كشته شوم باز هم فرقي نميكند او قويتر و اوضاع جن و انس بدست اوست و تو ..... كه ظاهرا" مسلمان ميشود

كرباسي[ویرایش]

خانه كرباسي ها

مقالات جدید[ویرایش]

لطفاً مقالات را نه در صفحه ی بحث بلکه در صفحات جدید بارگذاری کنید.-- بهزاد بحث ۱۱:۰۰، ۲۰ ژوئن ۲۰۰۷ (UTC)

حق تکثیر تصاویر[ویرایش]

با سلام. وضعیت حق تکثیر (و منبع) تمام تصاویری که بار می‌کنید باید مشخص باشد. در غیر این‌صورت تصاویر حذف خواهند شد. لطفاً با رجوع به این لیست وضعیت حق تکثیر تصاویری را که بار کرده‌اید مشخص نمایید. Raamin ب ۱۱:۳۵، ۲۰ ژوئن ۲۰۰۷ (UTC)

درود[ویرایش]

درود! این کار خرابکاری محسوب می‌شود. سپاس از توجه Cobain ‏۷ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۸:۲۵ (UTC)پاسخ

کتاب ستارگان حرم جلد 20== حذف زمان‌دار اجازه ملا احمد نراقي به ملا علي آراني اجتهاد مربوط به به ملاعلی آرانی دوم نوه ملاعلی آرانی اصلی کتاب النبوة الشیخ الصدوق علوم حدیث شرح الاحوال من البدايه الي المآل

ملاعلی آرانی ==

زندگی نامه خودنوشت ملامحمدعلی آرانی 1177 - 1244

پدید آورنده : به کوشش علی صدرائی خوئی ، صفحه 104

زندگی نامه ملا علی آرانی

آران بخشی است واقع در دوازده کیلومتری شمال خاوری شهرستان کاشان،درمنطقه ای شن زار، با هوایی معتدل. این بخش، از دهستان های آران و بیدگل و نوش آباد تشکیل شده و ده مرکزی آن، آران نام دارد.

دراین بخش،آثار معروفی چون بقعه های امام زادگان هلال بن علی و قاسم بن علی النقی وامام زاده هادی از اولاد امام زین العابدین وچندین بقعه واماکن مذهبی دیگر واقع شده است .

از این بخش، عالمان و دانشمندان گران قدری در عرصه علم ودانش به ظهور رسیده که خدمات شایانی به دین وعلم انجام داده اند.

از جمله این دانشمندان، آخوند ملا محمد علی آرانی است. او در سال 1177 در آران دیده به جهان گشود و در سال 1244 در همان دیار رحل سفر به سرای باقی کشید و درجنب مسجدی که خود بنا کرده، در آرامگاه ابدی اش آرمید.

آرانی از دانشمندان مبرز و سخت کوش سده سیزدهم است. او تحصیلات خود را نزداستادان عصرخود تکمیل کرد. بخش عمده تحصیلاتش نزد علامه دوران، حکیم وفقیه وعارف مشهور ملااحمدنراقی بوده، واز او اجازه اجتهاد دریافت کرده است. نراقی مراجعات فقهی خود رابه آرانی ارجاع می داده است.

ملامحمد علی آرانی نویسنده ای پرتلاش بوده وآثار وی حدود سی رساله درموضوعات صرف و نحو، فقه واصول،دعا، تاریخ، شعرو ... است.

ترتیب تاریخی تالیفات وی عبارت است از:

1. جواهرالسنیه فی شرح العوامل المحسنیه، مولف آن را در سال 1209 تالیف کرده ونسخه ای از آن در کتابخانه آیه الله مرعشی به شماره 5865 موجود است.

2. معین المبتدی در نحو، تالیف در سال 1213.

3. ینابیع الاصول که شرحی است برکتاب عین الاصول ملااحمدنراقی (الذریعه،ج 15 ص 367)که در نجف اشرف تالیف شده است.

4. عجاله الحائریه: درباره فرق میان لفظ مشترک و مرتجل و مجاز و حقیقت. این کتاب در الذریعه،ج 15،ص 221 معرفی شده است.

5. قالعه الشبهه، تالیف شده درنجف اشرف درباره نجاست ملاقی متنجس.

6. فوائدالصادقیه درعلم منطق، درسال 1217 تالیف شده که نسخه ای از آن درکتابخانه آیه الله مرعشی به شماره 17 موجود است.

7. اصول المقاصد درشرح معالم، تالیف در سال 1217.

8. فصل الخطاب:مولف سوالاتی را درباره کتاب قوانین طرح کرده وبرای مولف آن فرستاده است. میرزای قمی به سوالات وی پاسخ داده ومولف جواب های قمی را مورد نقدقرار داده است. این سؤال و جواب ها در کتاب حاضر جمع آوری شده است.

9. مخزن الاسرار فی جواب المسائل، سوالات فقهی که از مولف شده واو به آن ها پاسخ داده است. این سؤال و جواب ها در کتاب حاضر به ترتیب کتاب مختصرالنافع محقق حلی جمع آوری شده است.

10. تبصره العاقد، درباره صیغه های عقد نکاح، تالیف شده در 1220.

11. مقاصدالمهمه فی اصول احکام الله والرسول والائمه:کتاب مفصلی است دراصول فقه در سه جلد، جلداول در طی چهار سال آن در 2 شعبان 1221 پایان یافته وجلد سوم در12 جمادی الاخره 1238 به پایان رسیده ومدت تالیف این سه جلد 21 سال طول کشیده است. الذریعه،ج 21،385.

12. مناهل الشوارد فی تلخیص المقاصد، تلخیص کتاب مقاصدالمهمه خود مولف است.

مولف جلد اول آن را درسال 1224 به پایان رسانیده ونسخه ای از آن در کتابخانه آیه الله مرعشی به شماره 6916 موجود است. الذریعه،ج 22،ص 354.

13. الدره البهیه وبهجه مرضیه، منظومه ای است در اصول فقه بر وزن الفیه ابن مالک.این منظومه شامل پانصدوچهل بیت است و دو نسخه ازآن در کتابخانه آیه الله مرعشی به شماره 6052و6989 موجود است. الذریعه،ج 8،ص 91.

14. عویصات المهام فی شرح الفقه والاحکام، فارسی، تالیف شده در سال 1226.

15. خلاصه الحسنیه به عربی در نحو، تالیف شده درذوالحجه 1226.

16. معادن المسائل الشرعیه فی استنباط الاحکام الالهیه من الادله التفصیلیه کتاب مفصل فقهی است.

17. منبع الاحکام الشرعیه فی فقه الامامیه کتاب فقهی عربی استدلالی است و کوتاه تراز کتاب سابق مولف است.

18. مرجع الانام، کتاب فارسی در فقه، شبیه رساله عملیه.

19. مطلع الانوار، به فارسی در تاریخ، در چهار قسم، قسم اول در احوال انبیاء واوصیاء از حضرت آدم تا امام زمان عجل الله تعالی فرجه;قسم دوم در تاریخ پادشاهان از کیومرث تا عصر مولف; قسم سوم در داستان ها وحکایت های متفرقه; قسم چهارم درعجایب مخلوقات. از این کتاب فقط قسم دوم آن در دست است و نسخه های آن درفهرست نسخه های خطی فارسی، ج 6،ص 4201 معرفی شده است. الذریعه،ج 21،ص 51.

20. عوائدالایام فی الفوائدالمتفرقه، مولف در آغاز آن شرح حال خود در ایام تحصیل وکیفیت تالیفاتش را بیان کرده است.

21. میزان الاعمال در فقه به فارسی.

22. العمده الالهیه فی شرح الزبده البهائیه، شرح مفصل مولف بر زبده الاصول شیخ بهایی.

23. تلخیص العمده فی شرح الزبده. الذریعه،ج 4،ص 424.

24. تحفه الاخیار فی حجیه الظن.

25. حرزالداعی فی الدعا.

26. رساله درکیفیت نماز شب و دعاهای آن.

27. رساله در کیفیت زیارت عاشورا.

28. رساله فی مساله مصالحه حق الرجوع فی العده الرجعیه.

29. حاشیه مناهل الشوارد، تالیف شده درسال 1237.

30. زادالناسکین، رساله عملیه به فارسی دریک مقدمه و دوازده باب ویک خاتمه که مولف برای استفاده مقلدان خود نوشته ونسخه ای از آن در امامزاده هلال آران کاشان موجود است. (1)

31. رساله فی تخصیص العام بالصفه والشرط والغایه، تالیف شده در27 شعبان 1237.

32. شرح الاحوال من البدایه الی المال (رساله حاضر).

33. جامع الخیرات فی شرح اسرارالصلاه. این کتاب، شرحی است برالتنبیهات العلیه فی اسرارالصلاه القلبیه از شهید ثانی. مولف، ازاین کتاب درپایان مطلع الانوار نام برده است. الذریعه،ج 5، ص 51.

34. مجمع الرسائل که مولف بنا داشته همه رساله های خود را درآن جمع کند. نسخه عکسی از این کتاب، نزد حقیر است و درآن، این رسایل از مولف موجود است:

الف)شرح الاحوال من البدایه الی المال; ب)عویصات المهام فی شرح الفقه والاحکام،فارس;ج)فصل الخطاب فی تحقیق السؤال وترتیب الجواب; د)دره البهیه; ه)عجاله الحایریه;و)رساله فی تخصیص العام بالصفه والشرط والغایه; ز)رساله فی مساله مصالحه حق الرجوع فی العده الرجعیه; ح)کیفیت نمازشب; ط)حاشیه مناهل الشوارد; ی)دو فصل از عوائدالایام شامل:

فصل دوم: اجازه معنعنه مولف از ملااحمدنراقی فصل چهلم:لغز ومعما.

این نسخه عکسی به التفات وعنایت استاد گرانقدر عبدالحسین حائری رئیس سابق کتابخانه مجلس شورای اسلامی به دست مارسید که در همین جا از بزرگواری آن استادفرزانه، تشکر می کنم.

دراین مقاله رساله اول از این مجموعه یعنی زندگی خودنوشت مولف ارایه و درپاورقی برخی توضیحات لازم درج می گردد. این شرح حال در نسخه موصوف، که تنهانسخه شناخته شده از آن است، ناتمام است. ولی با قراینی می توان حدس زد که مقدار ساقطشده بیش از یک صفحه نبوده است.

ملاعلی آرانی در این رساله حوادث مهم عصر خود را نیز با اشاره تحریر کرده که خالی از فایده نیست. باهم صفحات زندگی این عالم سخت کوش را از قلم خود وی ورق می زنیم. شرح الاحوال من البدایه االی المال

بسم الله الرحمن الرحیم وبه ثقتی.الحمدلله رب العالمین والصلاه والسلام علی اشرف الانبیاء والمرسلین، محمدوعترته الطاهرین سیما ابن عمه وکاشف غمه علی امیرالمؤمنین ویعسوب الدین و علی قاتل الکفار والمشرکین، واولاد الائمه الاطیاب الانجبین صلاه متتالیه توالی الشهوروالسنین.

اما بعد، بر رای خیریت انتمای برادران ایمانی واخوان روحانی پوشیده ومخفی نماناد که غرض اصلی از ایجاد موجودات، معرفت واجب الوجود است. وبعد از معرفت،ادای شکر حضرت منعم حقیقی،از جمله وظایف لازمه است که موجب مزید نعمت می گردد،«لئن شکرتم لازیدنکم ولئن کفرتم ان عذابی لشدید». (2)

و هرنعمتی را شکری در مقابل،مقرر است. واز اعاظم نعمای حضرت واهب النعم نعمت ادراک است و شکرش آن است که آن چه از مبدا فیض، افاضه شود در دفاتر ثبت گردد تاباعث ارشاد وهدایت دیگران گردد.

و فقیر کثیرالتقصیر،محرر این کلمات محمدعلی بن محمدحسن، الشهیر ب’ «علی آرانی » به جهت ادای شکر این نعمت عظما در مدت عمر در صدد تعلیم وتعلم وافاده واستفاده بودم و باوجود ضنک عیش و تشدد بلایا وتواتر نوائب، در تحصیل علوم دینیه و معارف یقینیه کوشش داشتم تابسیاری از صیود علوم را درقید تصنیف و تالیف درآوردم.پس برخود لازم دانستم که واردات خود را بابعضی اموری که در نظر اهم نماید: ازکیفیت تحصیل و اسفار وارده در ازمنه تحصیل وعدد تصنیفات وتالیفات خود و تواریخ شروع و اتمام آن ها و سایرامور متعلقه به این معنا را در طی رساله ای درج نمایم.

لهذا شروع کردم در تالیف این رساله و مسماگردانیدم آن را به «شرح الاحوال من البدایه الی المال » وبالله الاستعانه. تولد (3)

بدان که ولادت حقیر در بعض شهور سنه هزاروصدوهفتادوهفت هجری اتفاق افتاد در عهد جهانبانی سلاطین زندیه در عهد کریم خان زند در قریه آران. زادگاه

و آران بر وزن قاران اسم قریه عظیمی است از قرای کاشان. ومسافت آن بااصل بلده کاشان تقریبایک فرسخ می شود. واهل آن به عبادات وطاعات رغبت تمامی دارند و به نمازجمعه وجماعت بسیار مایلند. وبه این تقریب،مساجد عالیه دارد. (4)

واز جمله خوبی های آن قریه آن است که هر حمامی که بنا نهاده اند، درجنب آن، حمام کوچکی ساخته اند که در وقت صبح زنان در آن جا غسل می کنند وبرجنابت باقی نمی مانندتاظهروعصر. (5)

واهل آن قریه به تعزیه داری جناب سیدالشهداء، بسیار مایل و راغبندومردان تعزیه دار در میان ایشان بسیار است. ودر مسجدها که نماز جماعت می کنندتعزیه جناب سیدجوانان اهل بهشت را می گیرند. و در سرهرمحله از آن، حسینیه ای ساخته اند که هرساله که محرم می شود در دهه عاشورا اهل هر محله به حسینیه آن محل می روند و لوای تعزیه داری سیدالشهداء برپا می کنند. وزنان تعزیه دار هم دارند که درمیان خانه ها، از برای زنان تعزیه می گیرند.

و آب آن قریه، آب قنات است و قنوات آن، تمام از طرف قبله است وتقریباچهل قنات دایر دارد که در سمت شمال آن قریه زراعت می شود. وچون اصل قریه درسمت جنوب مزارع واقع شده، چند قنات آن از میان قریه می گذرد. و در میان خانه ها حوض ها از آجر وچارو (6) ساخته اند که آب جاری در میان خانه ها باشد. وانفع آن قنات ها نسبت به اهل قریه، دو قنات است که یکی را «قنات آران دشت » می گویند وآن قنات از سمت جنوب قریه داخل می شود واز سمت شمال آن خارج می شود. (7)

دوم «قنات و شاد» به دال مهمله که آن هم از یک سمت آن قریه داخل می شود ودر بسیاری از خانه ها جاری می شود و بعد از آن به صحرا می رود و زراعت می شود. آران

وآن قریه(آران) از بناهای قدیمه است وبانی آن، چنان که در کتاب خلاصه البلدان (8) که از تالیفات میرزاصفی قمی است، مسطور است، آران بن قاسان اکبربوده است که پدراو، که قاسان اکبر باشد،بنا برقولی بانی اصلی بلده کاشان بوده است. وآران مذکور،آن قریه را بنا کرده وبه اسم خود موسوم ساخت و گویا همان قنات مزرعه آران دشت راهم آران بن قاسان جاری نموده باشد وبه اسم خود مسما کرده باشد، یعنی دشت آران.

و در همان کتاب مسطور است: که قاسان هم رودخانه ای بود که آن به زبان فارسی کاشان می خواندند والحال آن رودخانه خشک است وبه جای آن، شهربنا شده است و بعضی دیگر گفته اند که قاسان نام شطی بوده است که آن را به فارسی کاس رود می خواندند. وبعد از آن که آب آن شط، شروع در خشکی نمود، اول موضع قریه بطریده، که الحال به بدریه مشهور است، ظاهر شد وآن بلندترین موضع آن بوده است.

وبعد از آن موضع، قریه درام ظاهر شد وگویند که بانی کاشان یوراسف بوده است وگفته اند که او به هیچ جایی و موضعی نگذشت مگر آن که به اهل آن جا صفتی به میراث گذاشت و در اصفهان رغبت و میل به حلویات و شیرینی ها میراث گذاشت و آن حالت تاالیوم در میان اهل اصفهان شایع و دایر است و حلواها و نقل های گوناگون می سازند (9) ....

و گویند که فریدون ملک، یوراسف را با ریسمان بسته محبوس ساخت واو، با آن ریسمان از حبس گریخت. فریدون امر کرد که جمعی او را تعاقب کردند و درنواحی قم در معدن نمک او را یافتند که به قضای حاجت نشسته بود وهم چنان نمک شده بود.

پس،بعد از این به اندک فاصله صاحب خلاصه البلدان گفته است: «که درخصوص بانی کاشان خلاف واقع شده است; بعضی، چنان که مذکورشد، گفته اند یوراسف آن را بناگذاشت وبعضی دیگر گفته اند که آن را قاسان اکبر بنا نهاد و به اسم خود آن را مسماگردانید». تمام شدسخن صاحب خلاصه البلدان.

وآن نسخه خلاصه البلدان که الحال در نزد حقیر حاضر است گویاخط مصنف آن است وتاریخ تالیفش غره شهر رجب المرجب سنه 1079 هجری بوده است.

و در کتاب نزهه القلوب (10) مذکور است که: «کاشان از اقلیم چهارم است; طولش ازجزایر خالدات (11) «فوم 126» (12) و عرضش از خط استوا «لدها 34»، زبیده خاتون منکوحه هارون الرشید ساخت به طالع سنبله بر ظاهر آن قلعه گلین است که آن را فین خوانند» تمام شد موضع حاجت از کلام نزهه القلوب. (13)

و آن چه برحقیر ظاهر می شوداین است که کلام صاحب خلاصه البلدان اقرب است به صواب، ومی توان جمع کرد میان آن هابه این که بعد از بنای کاشان خرابی به کاشان دست داده باشد و زبیده آن را تعمیرکرده باشد. والله العالم.

و بدان که در کتاب خلاصه البلدان اسامی بعضی قری وتوابع کاشان مذکور است وبانی بعض از قرای آن را ذکر کرده است و بانی بعض آن ها را گفته است: «معلوم نیست ».

پس باکی نیست که ما آن را طردا للباب ذکر کنیم هرچند دخلی به مقصود اصلی ماندارد، پس می گوییم. (14) ...

برمی گردیم به آن چه مقصود بالذات است. پس می گویم که حقیر در زمان طفولیت مایل به این بودم که تحصیل کمالات نمایم، ووالد حقیر نهایت میل به این مطلب داشت.

حقیر را به مکتب فرستاد تاسال 1192 که زلزله شد واوضاع مردم اختلال بسیاری به هم رسانید و در خلال این احوال کریم خان زند هم وفات نمود و اغتشاش در امر ولایت پدید آمد و والد حقیر تنگدست شده به واسطه قلت کاسبی، حقیر رااز مکتب بازگرفتند و به کسب معاش ترغیب کردند وحقیراز کثرت شوقی که به تحصیل علوم داشتم ازپی معاش و کسب نمی رفتم. وسعی متعلمان این بود که حقیر را هم درکسب شریک خودنموده باشند و حقیر به این راضی نمی شدم.

دست خط دانشمند محترم مرحوم ملامحمدعلی آرانی تاچند مدت براین هم گذشت. زمام سلطنت به کف کفایت علی مرادخان زند قرار گرفت. اندک امنیتی در ولایت پیدا شد.

حقیر را داعیه این شد که مشغول امر تحصیل شوم نظر به اینکه حقیر اول سلسله بودم، کتابی که از روی آن درس بخوانم نداشتم و استعداد این که کتاب بخرم هم نداشتم. به زجر تمام از این و آن،کتاب عاریه می گرفتم و درس می خواندم تا این که علی مرادخان هم داعی حق را لبیک اجابت گفتند زمام سلطنت به کف کفایت جعفرخان زندقراریافت. هنوز امرسلطنت بر او مسلم نشده بود که شاه جمجاه ملایک سپاه ظل الله علی الصغاروالکبارآقامحمدخان قاجار از سمت دارالمرز(سپاه) جمع آوری نموده برسردارالسلطنه تهران آمده ودارالسلطنه تهران رامحاصره نمود وبعداز چندی ازآن جا به طرف قم نهضت فرمود وچندی دارالمؤمنین قم را محاصره کرد وبعداز چندی برادرخود، علی قلی خان را سردار نموده به دور کاشان فرستاد واز آن طرف جعفرخان ازاصفهان، عرب علی خان را سردار نمود، به سمت کاشان فرستاد وتلافی فریقین در حوالی کاشان اتفاق افتاد. باز به جهت آمدوشد عسکراز طرفین اغتشاش عظیمی در ولایت ظاهرشد. وحقیر درآن خلال به خاطر دارم که مکرر شب ها حقیر را می بردند به برج،به جهت کشیک وحقیر کتاب خود را به میان برج می بردم وبا های وهوی بیدارباش کشیک چیان،مطالعه می کردم. ودر صبح به مجمع درس، حاضر می شدم وتنگی معیشت به حدی بود که اگراندکی از بسیار آن را ذکر کنم یقین است که شنونده حمل برافترا می کند. وبه این فلاکت مشغول تحصیل بودم تاسال 1200. ودرخلال این احوال شروع در نوشتن شرح عوامل ملامحسن نمودم وقدری از آن را نوشته بودم که عرصه معیشت به حدی تنگ شد که راه بیرون شدن از آن ممکن نبود.

لاعلاج فرار، برقرار اختیار کردم وسفر را برحضر، برگزیدم وبه ورامین رفتم ودرآن جا مبتلا شدم. وبالمره از تحصیل، تعلیماوتعلمابازماندم،و تقریبا دوسال هم درآن جا به سر بردم تااین که عالم فی الجمله آرامی گرفت وقدری اغتشاش کم تر شد.

ازآن جا به آران معاودت کردم وباز مشغول درس و بحث بودم. ولیکن باز امر معیشت بسیار تنگ بود وگذران به صعوبت می شد وبه نوعی تنگ می گذشت که گاهی پارچه نانی به دست می آمد وگاهی آن هم میسر نمی شد. وحقیر تن به قضای حضرت آفریدگار در داده بودم ودست از تحصیل برنمی داشتم.

بعداز مراجعت ار سفر، جمعی از طلاب از حقیر خواستند که شرح عوامل را تمام کنم.

پس باتفرق احوال وتشتت بال شروع در نوشتن آن کردم. گاهی که میسر می شد قدری می نوشتم و گاهی که میسر نمی شد به گوشه نسیان می انداختم تا این که در اوقات متفرقه و آنات متعدده به اتمام رسید. آن را مسما کردم به الجواهرالسنیه فی شرح العوامل المحسنیه و به خصوص تاریخ اتمام آن این بیت رقم زده، کلک بیان شد:

سئلت عن الاتمام قلت بداهه لتاریخه «قدتم شرح عواملی » در سال 1209 آن شرح به اتمام رسید.

واز نحوس طالع، دراین مدت در نزد کسی تحصیل می کردم که درغالب اوقات از درس اونفعی به حقیر نمی رسید. وهرچند می خواستم از دست او خلاص شوم، میسر نمی شد. وسبب این که از درس او نفعی نمی بردم این بود که او هایت سعی واهتمام داشت درخوش گذران وغالب اوقاتش به صحبت های بی نفع می گذشت و از استاد فن هم چیزی نشنیده بود وچندان استعدادی نداشت. و مع ذلک خود را اعلم علما می دانست و گاه گاهی به تصنیف وتالیف می پرداخت از آن جمله حاشیه برمعالم می نوشت که بعضی ازهم درسان حقیر آن رامسما نموده بود به «جامعه الحواشی » به تقریب آن که چیزی دیگر در میان آن پیدانمی شد، به غیر از حواشی که دیگران نوشته بودند. دراین مدت، پیوسته از حق تعالی درخواست می کردم که گریبان مرااز دست آن خلاص کند، دعای من مستجاب نمی شد.

حاصل این که در همین سال به سفر فیض اثر کربلای معلا مشرف شدم ومی خواستم که درآن جا تحصیل کنم، آن هم میسر نشد، معاودت کردم به وطن و دراول ذی حجه الحرام همین سال به امر امامت مشغول شدم و مدت چهار سال هم مشغول امامت بودم وانتظار فرج می کشیدم.

ودراین خلال کتاب معین المبتدی رادرنحو نوشتم. ودرسنه 1213 آن کتاب هم به اتمام رسید. وسبب تالیف آن این بود که جمعی از طلبه درنزد حقیر نحو می خواندند وبعضی قواعد را حقیر برای ایشان می گفتم. از حقیر استدعا کردند که آن قواعد را درکتابی بنویسم وایشان بخوانند. حقیر هم اجابه لمسوولهم [برای پاسخ گویی به درخواست آن ها]آن کتاب را به زبان فارسی نوشتم. و دراین سال زمان ابتلا به سر آمد و آن شخص به سفر رفت وحقیر هم اساس محراب و منبر رابرهم زدم وبه شهر کاشان رفتم ودر «مدرسه عمادیه » (15) سکنا گرفتم ومشغول مباحثه فقه واصول شدم ومدت یک سال یا بیش تر هم درخدمت فضلای کاشان مباحثه داشتم.

و در یوم دوشنبه ششم شهر شوال المکرم سنه 1214 دوباره مصمم به سفر عتبات عالیات شدم ودر آن جا ماندم ودر خدمت عمده العلماء وزبده الفضلاء، جامع الاصول والفروع، سیدالمحققین، امیر سیدعلی طباطبایی به مباحثه فقه و اصول فقه پرداختم وگاهی هم به مجمع عمده المتبحرین الحبرالمعتمد آقاسیدمحمد (16) مخدوم زاده آن بزرگوار حاضر می شدم واز او نیز استفاده قواعد اصولیه و فقهیه می کردم و در آن جاشروع به نوشتن ینابیع الاصول نمودم و قدری از آن (را) نوشتم و رساله عجاله الحائریه رانیز در آن جا نوشتم و رساله قالعه الشبهه را نیز در آن جا نوشتم وچون آن رساله به اتمام رسید به نظر کیمیا اثرآن بزرگوار رساندم و بسیار تحسین فرمودند و شاگردان خود را مامور به انتساخ آن نمودند واز آن رساله نسخه برداشتند.

و در آن جا بودم تا آن که چنان دانستم فارغ التحصیل شده ام. پس،از آن جا به وطن مراجعت کردم ومشغول تعلیم می بودم.

و در سنه 1216 در یوم عید غدیر آن سال شروع نمودم به تصنیف فوائدالصادقیه که درمنطق نوشته ام و با وفور اشتغال و کثرت ابتلا، مدت تصنیفش سه ماه وبیست روز کشیدواین کلمه به حذف «باء» جاره مطابق تاریخ شروع آن شد: شرعت فی الفوائد بکد واین کلمه هم مطابق تاریخ اتمامش برآمد: «قداءتممت الفوائدبمحن ». و این اتفاقات حسنه است.

و در روز غدیر این سال [1216] طائفه یاغیه باغیه طاغیه وهابیه که سردار وامیر ایشان سعود نامسعود مردود درگاه خدای ودود بود برسر کربلای معلالشکر نابودکشید وبعضی محلات آن ولایت بابرکت را تسخیر وقتل وغارت کرد وداغ شهادت حضرت سیدالشهداء را تازه نمود وبسیاری از سادات عظام وعلمای ذوی الاحترام و طلاب علوم ائمه دین: رابه قتل رسانید و کتب علمیه تلف نمود. قتلهم الله.

و در فصل تابستان سنه 1217 که هوای آران که مسقط راس حقیراست بسیار گرم شدعزم مسافرت به قریه نراق بر خود مصمم کردم و از آران به آن جا دو منزل مسافت دارد و در آن جا به خدمت افضل الفضلاء و اعلم العلماء جامع المعقول والمنقول حاوی الفروع والاصول مولانا و شیخناالمعتمد آخوند ملااحمد نراقی (17) مشرف شدم وازصحبت آن بزرگوار استفاده بسیاراز برای این بی بضاعت حاصل شد.

و دراین سال در قریه نراق شروع به تصنیف کتاب مقاصدالمهمه، که دراصول نوشته ام،نمودم وآن مدتی که درآن جا بودم در طی مباحثه معالم،اصول المقاصد رامی نوشتم ودر وقت مراجعت به کاشان جمعی از حقیر خواهشمند این مطلب شدند که کتاب قوانین المحکمه را که از جمله کتب عالم عامل فاضل کامل مقتدانا ومقتدی الانام میرزاابوالقاسم قمی است، از برای ایشان مباحثه کنم. حقیر هم، با اعتراف به قلت بضاعت و کمی استطاعت، آن امررا قبول نمودم ودر ضمن مباحثه آن، باز مقاصد رامی نوشتم ودر بسیاری از مواقع درعبارات قوانین شبهه می کردم وکسی که متصدی حل آن بشود نمی دیدم. بالاخره عریضه به خدمت آن عالی جناب [میرزای قمی] نوشتم به عربی وبعضی از ابحاث خود را در آن درج کردم و به خدمت آن عالی جناب فرستادم. آن عالی جناب ابحاث حقیر را جواب فرمودند و برای حقیر فرستادند وحقیر در جواب های آن بزرگوار تامل بسیارکردم، بعضی جواب ها که به نظر حقیر صحیح نمی نمود، رد کردم.

بعد از آن که جواب ها رابالتمام به نظر فکر و تامل دیدم و ردی که داشتم برآن نوشتم، صورت عریضه رابا صور اسئله واجوبه در رساله ای نوشتم وآن را مسما به فصل الخطاب کردم. وآن رساله را در کتاب مجمع الرسائل که اغلب رسائل خود را درآن جمع کرده، ذکر نموده ام.

وچون اکثر مقاصد رادر طی مباحثه ومطالعه قوانین نوشتم، در بسیاری از مواضع متعرض مطالب قوانین شدم. ومدت تصنیف قسم اول مقاصد، تقریبا چهارسال کشید.

و در ماه ذی قعده الحرام این سال، جناب معظم الیه یعنی محقق نراقی(دام ظله العالی)اجازه معنعنه (18) که از مشایخ عظام خود داشت، از برای حقیر به قلم مرحمت شیم خودنوشت (19) . واین ناقابل را درسلسله سند اخبار ائمه اطهار: داخل نمود. و صورت اجازه را در خاتمه کتاب عوائدالایام ایراد کرده ام.

و از قضایای اتفاقیه این سال این بود که در روز سه شنبه بیست و دوم ماه جمادی الاولی در وقت غیلوله در حجره ای از حجرات به مدرسه مشهور به محمد صالح بیک (20) از مدارس دارالایمان کاشان درخواب دیدم که ادریس پیغمبر (علی نبیناوآله علیه السلام) از آسمان نازل شد ودر نزد من نشست وبا من مشغول صحبت شد، وچون مدتی از زمان صحبت گذشت، خواست که به آسمان مراجعت کند، حقیر مانع او شدم واو را از رفتن منع کردم و از حضرت آفریدگار عالم ومالک رقاب بنی آدم درخواستم که اختیار رفتن وماندن ادریس رابه حقیر واگذارد. در آن حال،گویا منادی از جانب رب الارباب ندا کرد که مااختیار عروج ادریس رابه تو واگذاشتیم، هروقتی که رخصت دهی او به آسمان عروج کند.پس درآن حال،از خواب بیدارشدم وصورت خواب را با تاریخ آن حال ثبت کردم. والله الموفق.

و در سنه 1217 در فصل تابستان، که هوابسیار گرم شد، باز به امر عالی جناب شیخناالنراقی مصمم سفر نراق شدم و در مدتی که در خدمت آن عالی جناب، به سر می بردم فتاوایی که از اطراف و اکناف از برای آن عالی جناب می آوردند آن عالی جناب به حقیرمحول می فرمودند و حقیرهم به قدرقوه، سعی در استنباط مسایل می کردم و فتاوی رامی نوشتم ومردم می بردند. تابعد از مدتی که بسیاری از صور فتاوی که دراستنباط آن ها زحمت بسیاری کشیده بودم از میان رفت، برخوردم به کتاب مقامع الفضل (21) که ازبدایع افکار عالی جناب اعلم العلماء وافضل الفضلا آقامحمدعلی کرمانشاهی است ومجموع آن کتاب که بسیار حجیم بود، جواب سوالات بود. متنبه شدم که شاید عمر باقی بماندواین جواب سوالات که حقیر هم می نویسم قابل این شود که درکتابی درج شود. لهذا من بعد شروع کردم درضبط صور اسئله واجوبه وآن چه از واردات که اتفاق می افتادیومافیوما می نوشتم تابه تاریخ هذه السنه 1227، چون دیدم که صور سوالات واجوبه قدرقابلی شده است با خود اندیشه کردم که عمررا اعتمادی نیست و اگر این صوراسئله واجوبه متفرق بماند شاید از میان برود وکسی دیگر آن را جمع آوری ننماید.

برخود لازم شمردم که آن هارا ترتیبی داده باشم وهر سوالی را در موضوع خود بنویسم که شاید درحیات حقیر یابعداز ممات حقیر به مسلمانی نفعی برساند.لهذا شروع نمودم در تالیف کتاب مخزن الاسرار وآن رابر ترتیب نافع (22) ترتیب دادم.

برگشتیم به گزارش احوال سنه 1218: در تابستان آن سال هم در خدمت جناب معظم الیه (:مرحوم نراقی) به قریه نراق مسافرت کردم و در خدمت آن جناب به سرمی بردم و آن جناب با حقیر بسیار اظهار شفقت می فرمودند. تا فصل پاییز آن سال که قافله زوار عتبات عالیات از قریه آران به آن جا عبور نمودند، از حقیر خواهش نمودند که به همراه ایشان به کربلای معلا مشرف شوم. حقیر هم قبول کردم و از آن جا،مصمم سفر فیض اثر کربلای معلا شدم. و بعداز مراجعت از آن سفر، باز مدتی در قریه آران، که موطن اصلی و مسقط راس حقیراست، به سر می بردم که در این خلال جمعی ازاهل گنجدجان، (23) که اسم قریه ای است از قرای گلپایگان و به تقریبی با حقیررابطه آشنایی به هم رسانیده بودند، خواهش کردند که حقیربه قریه گنجدجان روم وبه بعضی تقریبات، دل حقیر هم از ماندن در وطن سرد شده بود و حسد بعض حساد نسبت به این اقل عباد از حد اعتدال بیرون. لهذا، بعد از استخاره ذات الرقاع (24) مصمم هجرت به آن قریه شدم. و در روز چهاردهم شهر رجب المرجب 1219 تنها و بی رفیق،موسی وار از ترس فراعنه، زحمت سفر را بر راحت حضر اختیار کردم و از قریه آران به همراه چند نفر چاروادار روانه جانب قریه گنجدجان شدم و لیکن به قدر مقدور اسباب نوشتن مقاصد را همراه برداشتم و یوم 17 رجب المرجب مذکور وارد آن قریه شدم و چندمدت که ماندم آن تشویشی که از سفر کردن به آن ولا[یت] داشتم، زایل گردید و درآن جا باز مشغول نوشتن مقاصد بودم. و در شوال همان سال به سمت وطن مراجعت کرده ومدتی باز در آن جا به سر می بردم. و شاگردانی که سابق بر آن داشتم، باز برسر حقیرجمعیت کرده و بنای افاده و استفاده شد. و در محرم الحرام سال 1220 رساله تبصره العاقد رابه التماس بعض اخوان نوشتم و در کتاب مخزن الاسرار آن رساله نوشته می شود.

در این سال باز به سعی و التماس اهل قریه گنجدجان عازم گلپایگان شدم و درقریه گنجدجان باز مسکن کردم و باز مشغول مباحثه فقه و اصول شدم و در ضمن آن بازمشغول نوشتن کتاب المقاصدالمهمه بودم و آن را در وقت فرصت می نوشتم تا این که به تاریخ سحر شب چهارشنبه دوم شهر شعبان 1221 (جلداول آن) به اتمام رسید. و عددابیات آن تقریبابیست و یک هزار بیت می شود و این کلمه به زیادتی اول اعداد به سوی آن، موافق تاریخ آن اتفاق افتاد: کمل القسم الاول من المقاصدالمهمه.این هم ازاتفاقات حسنه است.

و چون از نوشتن(جلداول) مقاصدالمهمه فارغ شدم، جمعی از طلاب که در نزد حقیر به مباحثه مشغول بودند از حقیر خواهش نمودند که آن کتاب را تلخیص کنم. حقیراجابه لمسوولهم شروع در تلخیص آن کردم و در اوایل سنه 1222 به تلخیص آن مشغول شدم و لیکن در اوقات متفرقه و احوال متشتته، آن را می نوشتم و آن را در مدت دو سال وکسری تمام کردم. و آن را مسما گردانیدم به مناهل الشوارد فی تلخیص المقاصد و به تاریخ ظهریوم پنج شنبه اول شهر جمادی الاولی سنه 1224 از تصنیف آن فارغ شدم و عددابیات آن تقریبا هفت هزار و یک صد و چهل بیت می شود. و این کلمه به حذف باءجاره موافق تاریخ اتمام آن اتفاق افتاد: «قدتم مناهل الشوارد بجهد».

و از امور اتفاقیه این ساله به خاطر دارم که به قریه آران که مسقط راس حقیراست، معاودت و در آن جا مشغول تدریس شدم. شبی از شب ها در عالم رویا دیدم که جمعی از عظما که آثار جلالت از ناصیه احوالشان ظاهر بود از درسرای حقیر سواره می گذشتند.

حقیر در جلو ایشان افتادم و می دویدم. درآن حال ملهم شدم که ایشان ائمه معصومین اند:و جناب علی بن ابی طالب (ع) در پیش همه بر اسبی سوار بود. حقیر خودرابه نزدیک اسب آن حضرت رساندم. در جلوی آن حضرت می دویدم و بر حقیر در آن حال چنان معلوم بود که ایشان به جهاد می رفتند و حقیر هم می دویدم که به این فیض فایض شوم. در آن حال، آن حضرت نظرالتفات به جانب من انداخته فرمود: که برگرد و سوارشو به همان اسب وحقیر به امر آن حضرت برگشتم و بر آن اسب که آن حضرت فرموده بود، سوار شدم و همراه ایشان می رفتم. در آن حال بیدار شدم.

برگشتیم به داستان اول; پس می گوییم که در خلال این احوال فهرست قسم اول مقاصدالمهمه را نوشتم و آن فهرست در ماه جمادی الثانی سنه 1224 به اتمام رسید واین کلمه موافق، تاریخ اتمام آن اتفاق افتاده. «اءکمل المقاصدالمهمه فهرسها».

و نیز در خلال نوشتن مناهل بعضی از طلاب محرک این بی بضاعت گردیدند که مهمات مطالبی که در مناهل الشوارد ذکر آن ها کرده ام و تحقیق آن را در مقاصدالمهمه به تفصیل نوشته ام به نظم در رساله ای ذکر کنم تا ضبط آن هااز برای طالب کمال، آسان باشد. چون خاطر او در نزد حقیر بسیار تعلق داشت، متحمل این تصدیع هم شدم و مدت دو سال هم تقریبابه نظم آن مشغول بودم و خود را مانند صیادی می دیدم که در کمین صیدی باشد تا این که بعون الله و حسن توفیقه به تاریخ چاشتگاه یوم جمعه دوم ربیع الثانی 1226 از نظم آن فارغ شدم و آن را به غره جلیه ودره بهیه وبهجه مرضیه مسما نمودم و عدد ابیات آن تقریبا پانصد و چهل بیت می شود. ودرنظم آن بسیار تصدیع کشیدم.

امیدوارم که قربه الی الله وطلبالمرضاته این زحمت را کشیده باشم. و وزن شعر آن بر وزن الفیه مالکیه است و شاید آن رساله در کتاب مجمع الرسائل نوشته شود.

و در اول ماه ذیحجه الحرام این سال، کتابی در نحو نوشتم به عربی مسمابه خلاصه الحسنیه وعدد ابیات آن تقریبادوهزاربیت می شود ومدت تصنیفش یک ماه کشید دراول ماه ذیحجه الحرام شروع کردم و در آخر ماه تمام کردم. نفع الله بهاالطلاب انه ولی النفع.

و در خلال این احوال میل به این کردم که کتابی در فقه بنویسم. چون بخت وارون با من مساعت نداشت و اسبابی که از برای نوشتن ضرور است تمام نبود، این امر درعهده تعویق بود والحال هم در عهده تعویق است. و لکن سه کتاب در فقه شروع کرده ام یکی کتاب کبیر که مسمااست به معادن المسائل الشرعیه فی استنباط الاحکام الالهیه من الادله التفصیلیه و یکی دیگر کتاب مختصری است به استدلال، کمی بر وجه اختصار و آن مسمااست به «منبع الاحکام الشرعیه فی فقه الامامیه ». سیم کتاب فارسی است که در آن اقتصار براصل فتوا کرده ام و غالبا متعرض ذکر اقوال و اختلاف علما نشده ام (25) . .

1.فصلنامه وقف میراث جاویدان، شماره 4، ص 61.

.2 سوره ابراهیم آیه 7. ترجمه:و یادآرید زمانی که خدای تعالی اعلام کرد که اگر دربرابر نعمت ها شکر و سپاس کنید،آن ها را زیاد گردانم، واگر کفر وانکار بورزید وبه وحدانیت خدای اقرار نکنید،هرآینه عذاب من شدید وسخت است.

3. همه عناوین از مصحح محترم است.

4.پس ازآن، این عبارت هانوشته شده ولی مولف روی آن هاخط کشیده است:

«که از آن جمله مسجد جامع است که مشهوراست به مسجد قاضی و آن مسجد، شبستانی دارد که در فصل تابستان که هوا گرم می شود، آن شبستان بسیار خنک است ودرفصل زمستان که هوا سرد می شود، آن شبستان بسیار گرم است و تقریباهزارنفر درآن جامی تواند نمازکند ومسجدهای دیگرنیز دارد».

5. بعداز آن این عبارت نوشته شده ولی روی آن خط کشیده شده است:

«ودر هر محله آن حمامی هست وهشت حمام الیوم درآن می گردد».

6. «چارو» ساروج، آهک رسیده باچیزهاآمیخته است که برآب انبار وحوض و امثال آن مالند.لغت نامه دهخدا، ماده چارو.

7. بعداز آن این عبارت نوشته شده که بعداخط خورده است:

«ودر ابتدای قریه،خانه ای است که آن را خانه آب بخش می گویند و آن قنات در میان آن خانه دوشعبه می شود ویک شعبه آن به سمت شرقی قریه جاری می شودو شعبه دیگر به سمت غربی قریه، ودرمیان خانه ها می گذرد و چون آن شعبه که به سمت شرقی جاری می شود،زودتر به صحرا می رسد به خلاف آن شعبه که از سمت غربی قریه می گذرد به این تقریب مالکین قنات و رعایای آن مزرعه به این راضی اند که بیش تر آب از سمت شرقی قریه به صحرا برود ومالیکن خانه ها که برسرمهر آب واقعند، مانع می شوند وهرچند وقت به این تقریب فتنه وآشوب درمیان مالکین قنوات ومالکین خانه ها برپا می شود.»

.8خلاصه البلدان، به فارسی و تالیف صفی الدین محمدهاشم بن صفی الدین محمدحسینی رضوی قمی درسال 1079 ق است. این کتاب درتاریخ قم و مکه و مدینه و مختصری در سایرشهرهای شیعیان امامیه است و مولف دراثنای آن، شرح حال عده ای ازبزرگان را درج نموده است. این کتاب تابه حال به چاپ نرسیده وسه نسخه عکسی از آن در کتابخانه آیه الله مرعشی به شماره های 104و265و266 موجود است.(الذریعه،ج 7،ص 216; فهرست کتاب های عکسی کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، ج 1، ص 106 و 240 و 241).

9. از این جا، چند سطر حذف شد. مصحح .

10. نزهه القلوب تالیف حمدالله مستوفی قزوینی(م 750) است. این کتاب از منابع مهم جغرافیایی مسلمانان است وبارها به چاپ رسیده است. رک:الذریعه،ج 24،ص 120.

11. جزایر خالدات، که به آن هاجزایرالسعاده نیز می گویند، همان جزایر کحناری است که درجنوب غربی صحرا در غرب آفریقا واقع شده واکنون متعلق به اسپانیاست.

جغرافی دانان مبدا طول جغرافیایی را از این جزایر محاسبه می کردند،ولی امروزه معمولا مبدا طول رااز نصف النهار شهرگرینویچ انگلستان محاسبه می کنند. برای اطلاع بیشتر رک: دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی از استاد حسن زاده آملی،ج 1،ص 145 199وج 2،ص 776 - 792.

12. درنسخه خطی و هم چنین در نزهه القلوب طول کاشان از جزایر خالدات «فوم »ذکر شده است. واین درست نیست و لفظ «م » زیاداست. چون طول کاشان از گرینویچ 51 درجه و27 دقیقه وطول تهران از گرینویچ 51 درجه و 25 دقیقه است. استادحسن زاده آملی در دروس هیئت ،ج 2،ص 787 فرماید: «طول ری از جزایرخالدات فو درجه و کا دقیقه است.» پس طول کاشان نیز«فو» درجه یعنی 86 درجه غربی جزایر خالدات است.

13.نزهه القلوب،تهران دنیای کتاب،1362، ص 67.

14.چون دخلی به مقصود نداشت در تصحیح حذف شد.

15.ازاین مدرسه وموسس آن درکاشان اطلاعی در دست نیست. برای مدارس علمیه کاشان ر.ک: سیمای کاشان 99 -106 که این مدرسه در آن جا ذکر نشده است.

16.آقاسیدعلی بن محمدعلی طباطبائی متوفای 1231 مولف ریاض المسائل وفرزندش سیدمحمد مجاهد(متوفای 1242) از عالمان سرشناس سده سیزدهم هجری هستند.

17.علامه ملااحمدبن مهدی بن ابی ذر نراقی (م 1244) و پدرش ملامهدی نراقی (م 1209) ازعالمان برجسته شیعه هستند که در بسیاری از علوم اسلامی مهارت داشته و تصانیف زیادی نگاشته اند.

.18.«اجازه معنعنه » یعنی اجازه ای که استادی از استادش و او از اساتیدش تابرسد به ائمه: به شاگرد می دهد. و چون در عربی از آن به کلمه «عن » تعبیرمی کنند، از این رو این سلسله اتصال «معنعنه » نامیده شده است. .19این اجازه رامرحوم نراقی در ذوالقعده 1217 برای مولف نوشته است.

20.ر.ک: سیمای کاشان، حبیب الله سلمانی آرانی،ص 101.

21. سؤال و جواب های فقهی آقامحمد علی فرزند وحید بهبهانی (م 1216) است. این کتاب چندبار در ایران چاپ شده است. (الذریعه، ج 22، ص 14).

22.کتاب النافع فی مختصرالشرایع یاالمختصرالنافع تالیف شیخ نجم الدین جعفربن حسن حلی مشهور به محقق حلی و محقق اول (م 676) از متون مهم فقهی شیعه امامیه است و بارها به چاپ رسیده و شروح و حواشی زیادی بر آن نوشته شده است. (الذریعه 20/213).

.23گنجدجان یکی از بخش های مرکزی گلپایگان و در16 کیلومتری شمال شرقی این شهرقرار دارد.

24.استخاره ذات الرقاع: نوعی استخاره است که درآن دریک رقعه (کاغذ) کلمه افعل(انجام بده) نوشته و در دیگری لاتفعل (انجام نده) می نویسند وآن را در زیر سجاده گذاشته دو رکعت نماز می خوانند وپس از نماز، دست زیر سجاده برده یکی از رقعه هارابیرون می آورند ومطابق آن عمل می کنند.

25.نسخه مورد استفاده ما در همین جا پایان می پذیرد و بعد از آن، فاقد است.

برای مقالهٔ ملاعلی آرانی پیشنهاد حذف زمان‌دار داده شده‌است. به این دلیل:

نوشتار نا دانشنامه‌ای/بدون منبع

شما می‌توانید مانع حذف مقاله شوید، برای این کار باید مشکلات مقاله رفع گردد تا حداقل استانداردهای ویکی‌پدیا را رعایت کرده باشد، در صورت رفع مشکل، می‌توانید از فردنامزدکننده برای حذف یا یکی از مدیران درخواست نمائید تا برچسب را برای شما بردارند در غیر این‌صورت بعد از (۱۶ مهر ۱۳۹۱) مقاله به وسیلهٔ یکی از مدیران حذف خواهد شد.

توجه:برچسب را خودتان برندارید و این را در نظر داشته باشید که در صورت برداشتن {{حذف زمان‌دار/پیغام}} از مقاله، جلوگیری از حذف مقاله به شکل حذف زمان‌دار می‌شود، اما هنوز سایر روش‌های حذف وجود دارد و ممکن است مقاله به روش حذف سریع یا نظرخواهی برای حذف، حذف شود. ارژنـگ ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۱۰ (UTC)پاسخ

کاربر گرامی، پرونده آیت الله آقا میرزا احمد عاملی آرانی.jpeg که در ویکی‌پدیا بارگذاری کرده‌اید منبع یا برچسب حق تکثیر مناسب ندارد. لطفاً با توجه به ویکی‌پدیا:حق تکثیر و ویکی‌پدیا:برچسب‌های حق تکثیر حق تکثیر و منبع پرونده را مشخص کنید. در صورتی که تا یک هفته منبع ویا برچسب حق‌تکثیر اضافه نشود، پرونده بارگذاری‌شده پاک خواهدشد. ربات جواد/بحث ۱۱ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۴۷ (ایران) ‏۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۱۷ (UTC)پاسخ


کاربر گرامی، پرونده آیت الله آقا میرزا احمد عاملی آرانی.jpeg که در ویکی‌پدیا بارگذاری کرده‌اید منبع یا برچسب حق تکثیر مناسب ندارد. لطفاً با توجه به ویکی‌پدیا:حق تکثیر و ویکی‌پدیا:برچسب‌های حق تکثیر حق تکثیر و منبع پرونده را مشخص کنید. در صورتی که تا یک هفته منبع ویا برچسب حق‌تکثیر اضافه نشود، پرونده بارگذاری‌شده پاک خواهدشد. ربات جواد/بحث ۱۱ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۱۸ (ایران) ‏۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۴۸ (UTC)پاسخ

حذف سریع ملا علی آرانی[ویرایش]

مقالهٔ ملا علی آرانی که شما اخیراً ایجاد کرده‌اید طبق معیارهای حذف سریع برچسب حذف سریع خورده‌است. دلیل حذف آن «فاقد سرشناسی_مقاله ی نادانشنامه ای_فاقد منبع» ذکر شده‌است. زیرا مقالاتی که در ویکی‌پدیا می‌مانند باید حداقل از معیارهای کیفیتی همچون داشتن حداقل اطلاعات، سرشناسی و نقض نکردن حق تکثیر برخوردار باشند.

اگر شما فکر می‌کنید که مقاله اشتباه برچسب حذف سریع خورده‌است می‌توانید الگوی {{دست نگهدار}} به بالای صفحه و زیر الگوی حذف سریع بیفزایید، و دلیلتان را در بحث:ملا علی آرانی بیفزایید. اما اگر با معیارهای حذف سریع مطابقت کند، جلوی حذف مقاله را نمی‌گیرد. برچسب حذف سریع را هم برندارید. با تشکر از مشارکت‌هایتان.Fajr18 (بحث) ‏۳ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۳۹ (UTC)پاسخ

حذف سریع ملا محمد علی آرانی[ویرایش]

مقالهٔ ملا محمد علی آرانی که شما اخیراً ایجاد کرده‌اید طبق معیارهای حذف سریع برچسب حذف سریع خورده‌است. دلیل حذف آن «فاقد سرشناسی_مقاله ی نادانشنامه ای_فاقد منبع» ذکر شده‌است. زیرا مقالاتی که در ویکی‌پدیا می‌مانند باید حداقل از معیارهای کیفیتی همچون داشتن حداقل اطلاعات، سرشناسی و نقض نکردن حق تکثیر برخوردار باشند.

اگر شما فکر می‌کنید که مقاله اشتباه برچسب حذف سریع خورده‌است می‌توانید الگوی {{دست نگهدار}} به بالای صفحه و زیر الگوی حذف سریع بیفزایید، و دلیلتان را در بحث:ملا محمد علی آرانی بیفزایید. اما اگر با معیارهای حذف سریع مطابقت کند، جلوی حذف مقاله را نمی‌گیرد. برچسب حذف سریع را هم برندارید. با تشکر از مشارکت‌هایتان.Fajr18 (بحث) ‏۴ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۳ (UTC)پاسخ

مقاله ی حذف شده ی ملا علی آرانی[ویرایش]

شما براساس سیاست‌های ویکی‌پدیا، کاربر خرابکار تشخیص داده شده‌اید. منش خود را نسبت به ویکی‌پدیا تغییر دهید. در غیر این صورت دسترسی شما برای مدت محدود و یا نامحدود قطع خواهد شد. این آخرین هشدار است.

Fajr18 (بحث) ‏۴ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۰ (UTC) لطفا مقالات حذف شده را دوباره ایجاد نکنید. Fajr18 (بحث) ‏۴ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۰ (UTC)پاسخ


شما به‌خاطر خرابکاری قبلاً چندبار هشدار دریافت کرده‌اید. ادامهٔ این روند می‌تواند به قطع‌دسترسی شما منجر شود. احتمالاً یکی از مدیران این مسئله را به‌زودی بررسی خواهد کرد.

Fajr18 (بحث) ‏۴ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۵۴ (UTC)پاسخ

لطفا دست از خرابکاریهایتان بردارید و مقالات حذف شده و نادانشنامه ای را مکررا ایجاد نکنید. مطلب مهم برای برای شما و مدیران محترم : برای پر بار کردن این دانشنامه اذیت نکنید و به کاربران اجاره مشارکت و فعالیت دهید و من که برای ملاعلی آرانی صفحه ای ایجاد کردم با توجه به سرعت کم اینترنت و ... نمی توانم و نیز با انواع و اقسام (){}اطلاعاتی از اینجوراشکال ندارم لذا از شما درخواست کمک دارم در ضمن کتابهای این فرد نه بدین دلیل که آخوند است و بیشتر عربی در این باید نباید باشد او اولین نفر از آران است که مانند ناصر خسرو شرح حال خود را نوشته و رساله احکام را اولین بار برای مقلدین خود نگاشته است در قبل از وی رساله احکامی پیدا نمی کنید که از این لحاظ مهم است. و هیچ فقیهی پیدا نمی کنید که نه فقط در مسجد و یا حوزه علمیه کار اصلی اش تجارت باشد و نیز تمام ثروت خود را برای آبادانی بعد از زلزله 1172 کاشان و آران صرف کند. و خرابکاری ناخواسته و حذف و ازاین کارها باید مدیر اصلاح کند.

حذف زمان‌دار مقالهٔ قالی آران[ویرایش]

برای مقالهٔ قالی آران پیشنهاد حذف زمان‌دار داده شده‌است. دلیل ارائه شده این است:

فاقد منابع معتبر + مشکوک به نقض حق تکثیر

شما می‌توانید مانع حذف مقاله شوید، برای این کار باید مشکلات مقاله رفع گردد تا حداقل استانداردهای ویکی‌پدیا را رعایت کرده باشد، در صورت رفع مشکل، می‌توانید از فردنامزدکننده برای حذف یا یکی از مدیران درخواست نمائید تا برچسب را برای شما بردارند در غیر این‌صورت بعد از (۲۰ تیر ۱۳۹۲) مقاله به وسیلهٔ یکی از مدیران حذف خواهد شد.

توجه:برچسب را خودتان برندارید و این را در نظر داشته باشید که در صورت برداشتن {{حذف زمان‌دار/پیغام}} از مقاله، جلوگیری از حذف مقاله به شکل حذف زمان‌دار می‌شود، اما هنوز سایر روش‌های حذف وجود دارد و ممکن است مقاله به روش حذف سریع یا نظرخواهی برای حذف، حذف شود. H.b.sh (بحث) ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۴۹ (UTC)پاسخ

آقا سليم آراني[ویرایش]

آقاسليم آراني

دومين حكمران كاشان و آران  در زمان زنديه است او داماد جعفر خان زند بود و خانواده او  در دوره صفويه از شيراز  به كاشان و آران آمدند  و حاكم كاشان شد  در زمان وي آغا محمد خان به كاشان حمله كرد و او حمله وي را برطرف كرد (كتاب رجال ايران جلد دوم پاورقي بنام سليم خان  ذكر شد ه است ) در زمان قاجاريه مورد  غضب  آغامحمد خان قاجار بود  و مخفي يانه زندگي ميكرد او در زمان زلزله 1192 به بازسازي باغ فين و خرابي واردهبركاشان و آران پرداخت ولي با تعويض حكومت و جانشيني عبدالرزاق  كارهاي ناتمام وي به فراموشي رفت  پسرش استاد رحيم دروازه بود و  قاضي ملاعلي كار  عمراني او  را در آران دنبال كردند كتاب تاريخ كاشان ص 283 اجمالا بدان اشاره شده است . 

كرباسي (بحث) ‏۲۷ مارس ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۵۹ (UTC)پاسخ

ویرایش اخلالگرانه[ویرایش]

با درود؛ ویرایش‌های اخیر شما مصداق ویرایش اخلالگرانه است. لطفاً از ادامهٔ این روند خودداری کنید و با مشارکت‌هایتان به گسترش دانشنامه کمک کنید. چنانچه هشدارها را جدی نگیرید ممکن است دسترسی حساب کاربری شما مسدود شود.

پیشنهاد من این است که با ویکی‌پدیا چه چیزی نیست و ویکی‌پدیا چه چیزی است آشنا شوید.

Babooneh 🌼 ‏۲۳ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۴۷ (UTC)پاسخ

استفاده از صفحهٔ تمرین[ویرایش]

دسترسی به صفحهٔ تمرینتان از نوار بالا مقدور است

درود، از مشارکت شما در گسترش ویکی‌پدیا خوشحالیم. برای آزمودن امکانات ویرایشی یا نوشتن متن‌های آزمایشی یا تهیهٔ پیش‌نویس برای مقاله‌تان از صفحه تمرین یا صفحهٔ تمرین خودتان استفاده کنید.

برای آگاهی بیشتر راهنمای ویرایش صفحه‌ها، آموزش‌های سریع و خودآموزهای ویکی‌پدیای فارسی را مطالعه کنید. -- Babooneh 🌼 ‏۲۳ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۴۹ (UTC)پاسخ

قطع دسترسی بی‌پایان[ویرایش]

دسترسی ویرایشی شما برای مدتی نامعین قطع شده است. صفحه بحث شما کماکان فقط برای اعتراض به قطع دسترسی در چارچوب سیاست‌ها، قابل ویرایش است. اگر فکر می‌کنید در قطع دسترسی شما اشتباهی رخ داده است، می‌توانید پایینِ همین اخطار، متن {{بازکردن|دلیلتان را اینجا بنویسید ... .}} را اضافه کنید.

{{کاربر|جـیپیوتر}}بحث ‏۱۸ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۵۶ (UTC)پاسخ