انقلاب مدیریت

انقلاب مدیریت به انتقال نظارت از سرمایه‌داران به مدیران در دستگاه‌های خصوصی و دولتی اشاره دارد.

امروزه بسیاری از جامعه‌شناسان برآنند که در نظام‌های پیشرفتهٔ صنعتی، چه در کشورهای سرمایه‌داری چه در کشورهای سوسیالیستی، قدرت حقیقی در دست مدیران دستگاه‌های اقتصادی، اداری و نظامی است و دستگاه بوروکراسی به ویژه قشر بالای آن، در مقام اداره کننده و گردانندهٔ تمام چرخ دستگاه بزرگ کشور، در واقع طبقه حاکم تازه‌ای است که سهم عده‌ای از تولید و درآمدها را از آن خود می‌کند.

جیمز برنهام، جامعه‌شناس آمریکایی، با کتاب انقلاب مدیریت (۱۹۴۱) این نظریه را در مورد آمریکا پیش کشید؛ و پس از او میلوان جیلاس، نویسندهٔ یوگسلاو، در کتاب طبقهٔ جدید اعلام کرد که در کشورهای اروپای شرقی، طبقهٔ حاکم جدیدی به وجود آمده است.[۱]

جستارهای وابسته[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  1. دانشنامهٔ سیاسی- داریوش آشوری-نشر مروارید- چاپ شانزدهم ۱۳۸۷- ص۵۱